Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English
Persian
road making material
مصالح راهسازی
Other Matches
road system
شبکه راهسازی
road oil
روغن برای راهسازی
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
compromiser
مصالح
mantling
مصالح
donors
مصالح
donor
مصالح
materials
مصالح
material
مصالح
engineering material
مصالح مهندسی
hard core
مصالح تخریب
binding material
مصالح چسبنده
hard core
مصالح اوار
impermeable materials
مصالح ناتراوا
impermeable materials
مصالح نفوذناپذیر
rubble hard core
مصالح تخریب
impervious materials
مصالح ناتراوا
permeable materials
مصالح تراوا
stuffs
جنس مصالح
building material
مصالح ساختمان
building material
مصالح ساختمانی
road making material
مصالح راه
masonry dam
سد با مصالح بنایی
material testing
ازمایش مصالح
overburden
مصالح رویی
considerations of public interest
مصالح مرسله
foundation materials
مصالح پی سازی
coated materials
مصالح اغشته
public interests
مصالح عامه
reason of state
مصالح عمومی
reason of state
مصالح مملکتی
stuffed
جنس مصالح
stuff
جنس مصالح
waste material
مصالح وازده
ballast
مصالح شکسته
materials
جنس مصالح
talus meterial
مصالح سنگریز
materials
مصالح ساختمان
material
جنس مصالح
material
مصالح ساختمان
aggregates
مصالح دانهای
flooring
مصالح کف سازی
paving
مصالح سنگفرش
rubble hard core
مصالح اوار
sealing compound
مصالح سیلکوت
ballast
مصالح شسته
endurance limit
حد دوام مصالح
aggregate
مصالح دانهای
strength of materials
مقاومت مصالح
testing of materials
ازمایش مصالح
material testing laboratory
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
transferor
مصالح انتقال دهنده
uniform aggregate
مصالح ریزدانه یکنواخت
semipermeable materials
مصالح نیمه تراوا
masonery
مصالح ساختمانی سنگتراشی
testing of materials
ازمایش مقاومت مصالح
semipervious materials
مصالح نیمه تراوا
masonery bond
بست مصالح بنایی
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
roofing
مصالح ساختن بام
storage pile
انبار مصالح در کارگاه
material storage area
انبار مصالح ساختمانی
masonry lining
پوشش با مصالح ساختمانی
aggregate flow diagram
نمودار تهیه مصالح
ballast
شن ریزی مصالح شکسته
coated materials
مصالح اندود شده
brick ballast
مصالح شکسته اجری
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
endowment for the benefit of the public
وقف بر مصالح عامه
brick masonary channel
کانال با مصالح اجری
aggregates
مصالح دانه بندی
florring
مصالح فرش اطاق
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
aggregate
مصالح دانه بندی
sheeting
مصالح ورق سازی
coarse aggregate
مصالح درشت دانه
selected fill
مصالح انتخابی برای خاکریزی
sheathing
مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
studding
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
ticky-tacky
[American E]
جنس بنجل
[مصالح ساختمان]
fine aggregate
مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
aggregate interlocking
بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
jerry build
با مصالح ارزان ساختمان کردن
material testing machine
دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
coarse aggregate
مصالح دانه بندی درشت
electric wiring material
مصالح سیم کشی برق
tubing
مصالح لوله سازی ولوله کشی
hauling
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
internationalism
عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
haul road
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
masonary
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
aggregate batcher
تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate batching plant
دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
aggregates
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
individualism
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
declaration of trust
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com