English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English Persian
ballast مصالح شسته
Other Matches
roof covering material مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
waterworn اب شسته
crushed gravel شن شسته
unwashed شسته نشده
launders شسته شدن
neatest شسته و رفته
laundered شسته شدن
launder شسته شدن
cut-and-dried شسته وروفته
cut and dried شسته وروفته
tubs شسته شدن
tub شسته شدن
cut and dry شسته وروفته
neater شسته و رفته
laundering شسته شدن
neat شسته و رفته
neat شسته و رفته مرتب
neater شسته و رفته مرتب
neatest شسته و رفته مرتب
waterworn شسته شده و صیقلی در اثراب
rainwash شسته شده بوسیله باران
It is a neat tidy job. کار شسته ورفته ای است
eluvial horizon طبقه خاک شسته شده
ecru رنگ کتان شسته نشده
acid leach کانی شسته شده با اسید
dish water ابی که دران فرف شسته باشند
dish wash ابی که دران فرف شسته باشند
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
to spin laundry in the washing machine لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
greasy wool پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
airing cupboard قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
donors مصالح
donor مصالح
compromiser مصالح
mantling مصالح
material مصالح
materials مصالح
hard core مصالح اوار
impermeable materials مصالح ناتراوا
impermeable materials مصالح نفوذناپذیر
impervious materials مصالح ناتراوا
ballast مصالح شکسته
hard core مصالح تخریب
foundation materials مصالح پی سازی
engineering material مصالح مهندسی
endurance limit حد دوام مصالح
rubble hard core مصالح اوار
masonry dam سد با مصالح بنایی
material testing ازمایش مصالح
sealing compound مصالح سیلکوت
strength of materials مقاومت مصالح
talus meterial مصالح سنگریز
road making material مصالح راهسازی
road making material مصالح راه
reason of state مصالح مملکتی
reason of state مصالح عمومی
testing of materials ازمایش مصالح
waste material مصالح وازده
public interests مصالح عامه
permeable materials مصالح تراوا
rubble hard core مصالح تخریب
overburden مصالح رویی
materials جنس مصالح
building material مصالح ساختمانی
building material مصالح ساختمان
stuff جنس مصالح
stuffed جنس مصالح
material مصالح ساختمان
binding material مصالح چسبنده
material جنس مصالح
stuffs جنس مصالح
flooring مصالح کف سازی
materials مصالح ساختمان
paving مصالح سنگفرش
aggregates مصالح دانهای
considerations of public interest مصالح مرسله
aggregate مصالح دانهای
coated materials مصالح اغشته
aggregates مصالح دانه بندی
roofing مصالح ساختن بام
semipervious materials مصالح نیمه تراوا
semipermeable materials مصالح نیمه تراوا
storage pile انبار مصالح در کارگاه
testing of materials ازمایش مقاومت مصالح
transferor مصالح انتقال دهنده
uniform aggregate مصالح ریزدانه یکنواخت
sheeting مصالح ورق سازی
ballast شن ریزی مصالح شکسته
stone ballast مصالح شکسته سنگی
material testing laboratory ازمایشگاه مصالح ساختمانی
aggregate flow diagram نمودار تهیه مصالح
coated materials مصالح اندود شده
endowment for the benefit of the public وقف بر مصالح عامه
coarse aggregate مصالح درشت دانه
aggregate مصالح دانه بندی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
florring مصالح فرش اطاق
aggregates کلوخه مصالح سنگی
brick masonary channel کانال با مصالح اجری
brick ballast مصالح شکسته اجری
masonery مصالح ساختمانی سنگتراشی
masonery bond بست مصالح بنایی
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
material storage area انبار مصالح ساختمانی
ticky-tacky [American E] جنس بنجل [مصالح ساختمان]
selected fill مصالح انتخابی برای خاکریزی
material testing machine دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
aggregate interlocking بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
jerry build با مصالح ارزان ساختمان کردن
sheathing مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
studding مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
fine aggregate مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
coarse aggregate مصالح دانه بندی درشت
electric wiring material مصالح سیم کشی برق
hauled فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
tubing مصالح لوله سازی ولوله کشی
hauls فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
internationalism عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
masonary مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
lanolin لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
aggregate batcher تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
washed-out از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
washed out از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
aggregate batching plant دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedication اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
consuls نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
declaration of trust افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com