Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English
Persian
waste material
مصالح وازده
Other Matches
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
fag ends
وازده
run off
وازده
run-off
وازده
run-offs
وازده
fag end
وازده
discarding
بخش وازده
discards
بخش وازده
rejcet
مطرود وازده
discarding
قسمت وازده
discarded
بخش وازده
discarded
قسمت وازده
granilla
فرمزدانه وازده
i am fed up
وازده شدم
discards
قسمت وازده
discard
قسمت وازده
discard
بخش وازده
scum
طبقه وازده اجتماع
scurf
شوره سر وازده اجتماع
mantling
مصالح
donor
مصالح
donors
مصالح
compromiser
مصالح
material
مصالح
materials
مصالح
ballast
مصالح شکسته
impervious materials
مصالح ناتراوا
impermeable materials
مصالح ناتراوا
hard core
مصالح اوار
hard core
مصالح تخریب
foundation materials
مصالح پی سازی
engineering material
مصالح مهندسی
endurance limit
حد دوام مصالح
considerations of public interest
مصالح مرسله
sealing compound
مصالح سیلکوت
masonry dam
سد با مصالح بنایی
strength of materials
مقاومت مصالح
rubble hard core
مصالح اوار
talus meterial
مصالح سنگریز
rubble hard core
مصالح تخریب
testing of materials
ازمایش مصالح
road making material
مصالح راهسازی
road making material
مصالح راه
reason of state
مصالح مملکتی
reason of state
مصالح عمومی
public interests
مصالح عامه
permeable materials
مصالح تراوا
overburden
مصالح رویی
material testing
ازمایش مصالح
coated materials
مصالح اغشته
building material
مصالح ساختمانی
impermeable materials
مصالح نفوذناپذیر
material
جنس مصالح
materials
مصالح ساختمان
materials
جنس مصالح
stuffs
جنس مصالح
stuffed
جنس مصالح
stuff
جنس مصالح
flooring
مصالح کف سازی
ballast
مصالح شسته
binding material
مصالح چسبنده
building material
مصالح ساختمان
aggregates
مصالح دانهای
material
مصالح ساختمان
paving
مصالح سنگفرش
aggregate
مصالح دانهای
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
aggregate
مصالح دانه بندی
roofing
مصالح ساختن بام
material testing laboratory
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
material storage area
انبار مصالح ساختمانی
masonry lining
پوشش با مصالح ساختمانی
transferor
مصالح انتقال دهنده
semipermeable materials
مصالح نیمه تراوا
semipervious materials
مصالح نیمه تراوا
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
storage pile
انبار مصالح در کارگاه
aggregates
مصالح دانه بندی
testing of materials
ازمایش مقاومت مصالح
uniform aggregate
مصالح ریزدانه یکنواخت
ballast
شن ریزی مصالح شکسته
masonery bond
بست مصالح بنایی
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
brick ballast
مصالح شکسته اجری
brick masonary channel
کانال با مصالح اجری
sheeting
مصالح ورق سازی
coated materials
مصالح اندود شده
coarse aggregate
مصالح درشت دانه
aggregate flow diagram
نمودار تهیه مصالح
florring
مصالح فرش اطاق
masonery
مصالح ساختمانی سنگتراشی
endowment for the benefit of the public
وقف بر مصالح عامه
studding
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
fine aggregate
مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
aggregate interlocking
بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
electric wiring material
مصالح سیم کشی برق
ticky-tacky
[American E]
جنس بنجل
[مصالح ساختمان]
coarse aggregate
مصالح دانه بندی درشت
selected fill
مصالح انتخابی برای خاکریزی
jerry build
با مصالح ارزان ساختمان کردن
material testing machine
دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
sheathing
مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
haul
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
tubing
مصالح لوله سازی ولوله کشی
hauls
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
masonary
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
haul road
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
internationalism
عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
aggregate batcher
تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate batching plant
دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
aggregate
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
individualism
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
declaration of trust
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com