English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (29 milliseconds)
English Persian
use مصرف استفاده کردن
uses مصرف استفاده کردن
Other Matches
utilizable قابل استفاده مصرف
useable قابل استفاده مصرف کردنی
usable قابل استفاده مصرف کردنی
smoke consumer اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
average propensity to consume میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
exploiting از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
dismantling بی مصرف کردن
eats مصرف کردن
use up مصرف کردن
eat مصرف کردن
dismantles بی مصرف کردن
consumes مصرف کردن
dismantle بی مصرف کردن
spend مصرف کردن
dismantled بی مصرف کردن
spends مصرف کردن
consume مصرف کردن
to use up مصرف کردن
consumed مصرف کردن
put away مصرف کردن
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
overspend زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
slather بطورافراط مصرف کردن
use بکاربردن مصرف کردن
uses بکاربردن مصرف کردن
to work off مصرف کردن دست کشیدن از
use up تمام شدن مصرف کردن
run through <idiom> اصراف کردن بیهوده مصرف کردن
expended مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expend مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expending مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expends مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
To consume all ones energy . تمام نیروی خودرا مصرف کردن
shoot up <idiom> مواد را از راه تزریق مصرف کردن
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
premix قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
disposal انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
expend صرف کردن مصرف کردن
expending صرف کردن مصرف کردن
expended صرف کردن مصرف کردن
expends صرف کردن مصرف کردن
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
spoliation تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
job کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
jobs کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
scareup فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fanning 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
seized اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
imposes تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
impose تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
seize اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seizes اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operates از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat سوء استفاده کردن ضایع کردن
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
employed استفاده کردن
utilised استفاده کردن از
employing استفاده کردن
employs استفاده کردن
put-upon استفاده کردن از
put upon استفاده کردن از
to a. one self of استفاده کردن از
utilising استفاده کردن از
utilises استفاده کردن از
utilizes استفاده کردن از
utilizing استفاده کردن از
to make much of استفاده کردن از
utilize استفاده کردن از
to make use of استفاده کردن از
to play upon سو استفاده کردن از
to take a of استفاده کردن از
to trade on سو استفاده کردن از
employ استفاده کردن
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
to work out منتهای استفاده را کردن از
trade on سوء استفاده کردن از
do up اماده استفاده کردن
to seize the opportunity ازموقع استفاده کردن
take advantage سوء استفاده کردن از
to profit by the accasion از موقع استفاده کردن
To take advantage of an opportunity. از فرصت استفاده کردن
to tread on somebody's foot <idiom> از کسی سو استفاده کردن
play on سوء استفاده کردن از
exercise one's veto از حق وتو استفاده کردن
impose upon سوء استفاده کردن از
with open arms <idiom> با گرمی استفاده کردن
use up <idiom> استفاده کامل کردن
misusing سوء استفاده کردن از
misuses سوء استفاده کردن از
misuse سوء استفاده کردن از
strains سوء استفاده کردن از
strain سوء استفاده کردن از
misused سوء استفاده کردن از
solarize استفاده کردن از نورافتاب
reuse دوباره استفاده کردن
make much of استفاده زیاد کردن از
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
to play it با وسائل پست سو استفاده کردن از
To pick other peoples brains. از افکار دیگران استفاده کردن
to use these rules از این قاعده ها استفاده کردن
to play با وسائل پست سو استفاده کردن
done with <idiom> تمام کردن استفاده از چیزی
talk down to someone <idiom> از کلمات ساده استفاده کردن
to lay hold on استفاده ازضعف کسی کردن
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuses سو استفاده کردن از ضایع کردن
abused سو استفاده کردن از ضایع کردن
use استفاده کردن استعمال کردن
abusing سو استفاده کردن از ضایع کردن
uses استفاده کردن استعمال کردن
abuse سو استفاده کردن از ضایع کردن
misfeasance سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
simpler که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clears مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearest مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simple که استفاده و کار کردن با آن ساده است
lincense or cence مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
clearer مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clear مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
simplest که استفاده و کار کردن با آن ساده است
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
redundancy در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
pirating از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirated از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirate از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trail یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
redundancies در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
trailed یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
eat one's cake and have it too <idiom> هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
trailing یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
exploitation بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
to make the most of به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
utilizes مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
steals از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
utilising مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
throw one's weight around <idiom> ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
steal از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
audits یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
internal sort مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
auditing یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com