Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
parliamentary
مصوب پارلمان دارای پارلمان فراکسیون
Other Matches
parliaments
پارلمان
parliament
پارلمان
speaker of parliament
رئیس پارلمان
membership of the parliament
عضویت پارلمان
parliaments
مجلس شورا پارلمان
Capitol
عمارت پارلمان ایالتی
parliament
مجلس شورا پارلمان
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
hansard
صورت جلسات رسمی پارلمان انگلیسی
bigben
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
roundheal
عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
parliamentarism
سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
roundhead
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
common low
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
block
فراکسیون
sanctioned laws
مصوب
edicts
قانون مصوب
edict
قانون مصوب
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous
دارای بو
fraught with
دارای
trilinear
دارای سه خط
footy
دارای پا
glochidiate
دارای مو
three legged
دارای سه پا
bilabiate
دارای دو لب
three-legged
دارای سه پا
iodic
دارای ید
miasmatic
دارای دمه بد بو
salaried
دارای حقوق
monandrous
دارای یک شوهر
prerogative
دارای حق ویژه
monatomic
دارای یک جوهرفرد
papillose
دارای برامدگی
monoclinal
دارای یک شیب
weighted
دارای وزن
miasmal
دارای دمه بد بو
formal
دارای فکر
pelliculate
دارای پوسته
sabulous
دارای شن ریزه
splashing
دارای ترشح
pileate
دارای کلاهک
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
splashes
دارای ترشح
splash
دارای ترشح
palmy
دارای نخل
melodic
دارای ملودی
melodious
دارای ملودی
synonymous
دارای ترادف
of that ilk
دارای همان جا
multilineal
دارای چندین خط
stilted
دارای چوب پا
myrrhic
دارای بوی مر
myrrhy
دارای بوی مر
energetic
دارای انرژی
nitrous
دارای شوره
synonymous
دارای تشابه
portentous
دارای فال بد
overbusy
دارای کارزیاد
monometallic
دارای یک فلز
monopetalous
دارای یک گلبرگ
muciferous
دارای مخاط
multifid
دارای چندشکاف
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
multiflorous
دارای بیش از سه گل
nucleate
دارای هسته
alcoholic
دارای الکل
staminate
دارای جرثومه نر
deficient
دارای کمبود
redundant
دارای اطناب
splashy
دارای ترشح
spirituous
دارای الکل
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
flabby
دارای عضلات شل
spiriferous
دارای عضومارپیچی
sonant
دارای اهنگ
stannic
دارای قلع
stannous
دارای قلع
alcoholics
دارای الکل
monogamous
دارای یک همسر
monogamous
دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous
دارای دو زن یا دو شوهر
swell butted
دارای ته گنده
sulfureous
دارای گوگرد
strontic
دارای استرونیوم
squib
دارای صدای فش فش
squibs
دارای صدای فش فش
straight line
دارای خط مستقیم
low spirited
دارای روحیه بد
low-spirited
دارای روحیه بد
social minded
دارای افکاراجتماعی
silicifoeous
دارای در کوهی
quartziferous
دارای در کوهی
pulsatile
دارای تپش
pulsant
دارای تپش
pseudonymous
دارای تخلص
primiparous
دارای یک اولاد
primipara
دارای یک اولاد
prerogatived
دارای حق ویژه
preemptor
دارای حق شفعه
pre emptive
دارای حق شفعه
prerogatives
دارای حق ویژه
polygamous
دارای چند زن
plumose
دارای دسته پر
pinnular
دارای بالچه
rarely beautiful
دارای زیبائی
rattly
دارای صدای تق تق
shoaly
دارای جاهای کم اب
shelterer
دارای حفاظ
equivocal
دارای دومعنی
backed
دارای پشت
short range
دارای برد کم
short-range
دارای برد کم
sexagenary
دارای سن 06 تا96
handy
<adj.>
دارای مزیت
self abnegating
دارای کف نفس
rifled
دارای خان
rugose
دارای رکه
reversioner
دارای حق رجوع
reboant
دارای واکنش
pinnular
دارای برگچه
foliolate
دارای برگچه
basined
دارای ابگیر
dyslogistic
دارای خاطرات بد
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
double tongued
دارای دوقول
dolose
دارای قصدجرم
bimolecular
دارای دوملکول
bimorphemic
دارای دوشکل
bimotored
دارای دوموتور
binaural
دارای دو گوش
binocular
دارای دو چشم
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
azotic
دارای ازت
entitative
دارای وجودخارجی
floaty
دارای اب نشین کم
adamantean
دارای تلئلو
fibrinous
دارای مودلیفی
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
feldspathic
دارای فلدسپار
febile
دارای حالت تب
far reaching
دارای اثرزیاد
antithetic
دارای ضد ونقیض
antithetical
دارای ضد ونقیض
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
artiodactylous
دارای سم شکافته
aulait
دارای شیر
binucleated
دارای دو هسته
bipartite
دارای دوقسمت
dipteran
دارای دو بال
calcic
دارای اهک
declinatory
دارای تمایل
dartrous
دارای تبخال
cuspidal
دارای برامدگی
capitated
دارای سرمجزا
cretaceous
دارای گچ فراوان
cephalous
دارای کله
crepitant
دارای صدای خش خش
chinned
دارای چانه
copperbottomed
دارای ته مسی
chymiferous
دارای کیموس
cingulate
دارای کمربند
cirrous
دارای اویز
calcareous
دارای کلسیم
bumpiness
دارای برامدگی
biradial
دارای دوشعاع
biramous
دارای دو شاخه
dipolar
دارای دو قطب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com