English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (5 milliseconds)
English Persian
under consideration مطرح شده مطروحه
Other Matches
propounded مطروحه
lis pendens دعوای مطروحه
court of record دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
rogatory احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
plene administravit دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
special verdict رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
under consideration مطرح
in contemplation مطرح
propounded مطرح
set forth for discussion مطرح کردن
tabling مطرح کردن
put forward مطرح کردن
to touch on مطرح کردن
considered مطرح شده
broacher مطرح کننده
kaldor criterion مطرح گردید
come up مطرح شدن
to be on the carpet مطرح بودن
bring up مطرح کردن
to raise مطرح کردن
to bring up مطرح کردن
to touch upon مطرح کردن
to come upon مطرح شدن
to come up مطرح شدن
to come on the tapis مطرح شدن
to bring forth مطرح کردن
tables مطرح کردن
tabled مطرح کردن
table مطرح کردن
propounding مطرح کردن
lays مطرح کردن
lay مطرح کردن
propound مطرح کردن
putting مطرح کردن
introducing مطرح کردن
introduces مطرح کردن
introduced مطرح کردن
propounds مطرح کردن
put مطرح کردن
puts مطرح کردن
introduce مطرح کردن
The subject under discrssion . موضوعی که مطرح نیست
poses : مطرح کردن گذاردن
posed : مطرح کردن گذاردن
raise a question مطرح کردن سوال
pose : مطرح کردن گذاردن
reoccurring دوباره مطرح شدن
overtures کشف مطرح کردن
overture کشف مطرح کردن
pose a question سوال مطرح کردن
to bring up تقدیم یا مطرح کردن
posing : مطرح کردن گذاردن
reoccurrence دوباره مطرح شدن
Money is no object at all . پول اصلا" مطرح نیست
To discuss a question with someone . موضوعی را با کسی مطرح کردن
The badness of the climate is immaterial. بدی آب وهوا مطرح نیست
talk out مطرح مذاکره قرار دادن
to put out of court شایسته مطرح کردن ندانستن
to put to the issue بطور متنازع فیه مطرح کردن
extrajudicial خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
When wI'll the matter come up for discussion ? موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
rehash بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashed بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashes بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
lays قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
lay قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
red herrings شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
cross action در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
presentation graphics گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
discussed مطرح کردن گفتگو کردن
discuss مطرح کردن گفتگو کردن
discusses مطرح کردن گفتگو کردن
hold forth مطرح کردن سخنرانی کردن
discussing مطرح کردن گفتگو کردن
moot مطرح کردن دادخواهی کردن
dwelling house در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com