Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (9 milliseconds)
English
Persian
secure of victory
مطمئن به پیروزی
Other Matches
safes
مطمئن
safer
مطمئن
confident
مطمئن
safest
مطمئن
in the bag
<idiom>
مطمئن
assured
مطمئن
sure
مطمئن
safe
مطمئن
surest
مطمئن
surer
مطمئن
trustful
مطمئن
full hearted
مطمئن
beats
پیروزی
beat
پیروزی
wins
پیروزی
win
پیروزی
take
پیروزی
achievement
پیروزی
triumphs
پیروزی
triumphing
پیروزی
triumphed
پیروزی
triumph
پیروزی
takes
پیروزی
victory
پیروزی
victoriousness
پیروزی
conquest
پیروزی
victoriously
با پیروزی
scores
پیروزی
conquests
پیروزی
scored
پیروزی
score
پیروزی
victories
پیروزی
nail down
<idiom>
مطمئن بودن
I am sure that ...
من مطمئن هستم که ...
to feel secure
مطمئن بودن
to feel secure
مطمئن شدن
supersub
ذخیره مطمئن
assuror
مطمئن سازنده
assurer
مطمئن سازنده
insurance
ذخیره مطمئن
insurance
امتیاز مطمئن
over confident
زیاد مطمئن
safe life
عمر مطمئن
insecure
غیر مطمئن
safe working load
بارکاری مطمئن
self confident
مطمئن بخود
certifying
مطمئن کردن
certify
مطمئن کردن
secures
مطمئن استوار
ensure
مطمئن ساختن
ensured
مطمئن ساختن
ensures
مطمئن ساختن
ensuring
مطمئن ساختن
insures
مطمئن ساختن
insuring
مطمئن ساختن
secure
مطمئن استوار
self-confident
مطمئن به خود
trust
مطمئن بودن
trusted
مطمئن بودن
trusts
مطمئن بودن
certifies
مطمئن کردن
trophy
نشان پیروزی
trophy
یادگاری پیروزی
nike
الهه پیروزی
garrison finish
پیروزی غیرمنتظره
trophies
نشان پیروزی
trophies
یادگاری پیروزی
successes
پیروزی نتیجه
success
پیروزی نتیجه
triumphal cloumn
برج پیروزی
v day
روز پیروزی
V-sign
علامت پیروزی
winnable
شایسته پیروزی
wins
پیروزی برد
win on points
پیروزی با امتیاز
victory stele
لوح پیروزی
victory day
روز پیروزی
V-signs
علامت پیروزی
steal
پیروزی غیرمنتظره
conquer
پیروزی یافتن بر
steals
پیروزی غیرمنتظره
conquering
پیروزی یافتن بر
paean
پیروزی نامه
win
پیروزی برد
triumphal
حاکی از پیروزی
conquers
پیروزی یافتن بر
paeans
پیروزی نامه
you may rest assured
میتوانید مطمئن باشید
to make no doubt
مطمئن بودن شک نداشتن
secures
مطمئن تامین کردن
but don't hold me to it
[idiom]
ولی مطمئن نیستم
secure
مطمئن تامین کردن
in for
<idiom>
مطمئن بدست آوردن
surefire
مطمئن نتیجه بخش
just in case
برای مطمئن بودن
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
self-assured
مطمئن بنفس خود
self assured
مطمئن بنفس خود
to ensure something
مطمئن ساختن
[چیزی]
win by knockout
پیروزی با ناک اوت
triumphant
فاتحانه فریاد پیروزی
paeans
پیروزی نامه نوشتن
achievements
پیروزی کار بزرگ
paean
پیروزی نامه نوشتن
pewter
جام پیروزی جایزه
triumphantly
فاتحانه فریاد پیروزی
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
pull it out
پیروزی در واپسین لحظات
secures
بی خطر خاطر جمع مطمئن
secure
بی خطر خاطر جمع مطمئن
palm
نخل خرما نشانه پیروزی
pyrrhic victory
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
save the day
<idiom>
به پیروزی وموفقیت دست یافتن
shut out
مانع پیروزی حریف شدن
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
occupation authority
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
win by retirement
پیروزی با کنار رفتن حریف
palms
نخل خرما نشانه پیروزی
You can be sure of that!
در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
edges
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edge
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
He seems to have a lot of confidence.
خیلی خاطر جمع ( مطمئن ) بنظر می رسد
bravura
افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
Slow but sure wins the race.
<proverb>
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
i give you my world for it
قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
streaks
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
streak
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
prudent limit of patrol
حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
prudent limit of endurance
حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
head hunt
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
turn the tide
<idiom>
چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
Vistory was dearly bought .
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
jiujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
die
ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
right of search
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
to prove my vow i give my hand
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
whole hearted
خاطرجمع مطمئن صمیمانه قلبی صمیمانه
to secure
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com