Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
Other Matches
computer
ماشین الکترونیکی
computers
ماشین الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
calculators
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculator
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
simulation
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulations
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
atm
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
MAPI
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
gates
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
modulator
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
telephony
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
bionics
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
perpetual motion machine
ماشین با حرکت دائم
liquid crystal displays
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
operational
آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
snowmobile
ماشین حرکت روی برف
running gear
قسمت حرکت کننده ماشین
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
LCD
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
rocker arm
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
hanger
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
man made
مصنوع انسان انسانی
man-made
مصنوع انسان انسانی
sportmanship
رفتار و اخلاق انسانی
hu man
دارای خوی انسانی انسان
pinchwheel
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
scenario
طرح
[نحوه رفتار]
[سناریو]
scenarios
طرح ها
[نحوه رفتار]
[سناریو]
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
electronic
الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
electronic element
عنصر الکترونیکی
pos
قط ه فروش الکترونیکی
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
graphics
وسیله الکترونیکی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
adapter
وسیله الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electrical communications
ارتباطات الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electrical interception
رهگیری الکترونیکی
snail mail
و نه پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
elctron tube
لامپ الکترونیکی
strobe
ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
machined
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
edp manager
مدیرداده پردازی الکترونیکی
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
bin
بلوک سه بعدی الکترونیکی
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
eft
انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
bins
بلوک سه بعدی الکترونیکی
amusement arcade
سالن بازیهای الکترونیکی
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
electrosensitive paper
کاغذ حساس الکترونیکی
EXOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
videoed
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videos
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
trunk exchange
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
video
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronically programmable
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
OR function
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
microsoft
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
sensed
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
facsimile transceiver
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
EXNOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
NEQ
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
non equivalence function
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
replied
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
senses
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
sense
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
exclusive
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronically
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
replying
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replies
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
charge
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
proms
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
NOR function =
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
prom
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
shoran
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
shouted
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
shouting
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouts
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
proms
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
NAND function
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
charges
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
prom
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
NOT function
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
shout
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
electroluminescing
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
processor
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
peripheral
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electroluminescent
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electrically erasable read only memory
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
technology
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
technologies
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com