Dictiornary-Farsi | معادل با قدرت انفجار تی ان تی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
tnt equivalent	معادل با قدرت انفجار تی ان تی


Other Matches

explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
yields	قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded	قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield	قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
contact burst preclusion	ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
blast line	مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train	مدار انفجار مسیر انفجار
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
chemical horn	مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
early time	زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
explosions	انفجار
plosion	انفجار
brisance	انفجار
blow out	انفجار
eruption	انفجار
detonations	انفجار
blasting	انفجار
blast	انفجار
blastment	انفجار
explosion	انفجار
blow-ups	انفجار
displosion	انفجار
blow-up	انفجار
pop	انفجار
popped	انفجار
detonation	انفجار
blasts	انفجار
burst	انفجار
blow up	انفجار
bursts	انفجار
pops	انفجار
equivalent	معادل
equipollent	معادل
ntamount	معادل
tantamount	معادل
equivalents	معادل
detonation	انفجار ناگهانی
blow out	سوختن انفجار
ignitor	وسیله انفجار
detonation	انفجار ضربهای
busted	انفجار ترکیدگی
high order detonation	انفجار شدید
explosiveness	قابلیت انفجار
fire time	زمان انفجار
blasts	ضربه انفجار
sonic boom	انفجار صوتی
burst wave	موج انفجار
bursting set	محل انفجار
misfires	گیر در انفجار
blasts	صدای انفجار
information explosion	انفجار اطلاعات
inexplosive	غیرقابل انفجار
sonic booms	انفجار صوتی
implosion	انفجار از داخل
gust	انفجار فوت
gusts	انفجار فوت
impact action	اثر انفجار
misfired	گیر در انفجار
misfire	گیر در انفجار
POWs	صدای انفجار
POW	صدای انفجار
yields	بازده انفجار
lead in	مداررابط انفجار
yield	بازده انفجار
yielded	بازده انفجار
combustiblity	قابلیت انفجار
combustion chamber	اطاق انفجار
countermining	انفجار ضد مین
blast	ضربه انفجار
detonating slab	مسیر انفجار
busts	انفجار ترکیدگی
destruct system	سیستم انفجار
detonative	اماده انفجار
crackle	صدای انفجار پی در پی
crackled	صدای انفجار پی در پی
crackles	صدای انفجار پی در پی
explosimeter	انفجار سنج
big bang	انفجار بزرگ
blast effect	اثر انفجار
detonation charge	خرج انفجار
detonation cord	سیم انفجار
atom samshing	انفجار اتمی
aerial burst	انفجار هوایی
detonatable	قابل انفجار
blast	صدای انفجار
detonable	قابل انفجار
time of disintegration	زمان انفجار
dead center ignition	نقطه انفجار
the force of the explosion	شدت انفجار
crepitation	انفجار مکرر
bust	انفجار ترکیدگی
busting	انفجار ترکیدگی
population explosion	انفجار جمعیت
explosion hazard	خطر انفجار
explosion proof	پوشش ضد انفجار
explosion proof	ازمایش- انفجار
explosive force	نیروی انفجار
detonations	انفجار ضربهای
outburst	انفجار غضب
crater	قیف انفجار
sympathetic detonation	انفجار القایی
swooper	انفجار دار
blast wave	موج انفجار
blasting machine	دستگاه انفجار
explosive	قابل انفجار
outbursts	انفجار غضب
craters	قیف انفجار
detonations	انفجار ناگهانی
menaces	معادل blackmail
modifies	معادل adapt
date labourer	معادل daysman
modifying	معادل adapt
equal	دقیقاگ معادل
equivalent service rounds	گلوله معادل
equivalent circuit	مدار معادل
equivalence	معادل بودن
equals	دقیقاگ معادل
equalling	دقیقاگ معادل
equivalent area	سطح معادل
equivalence gate	دریچه معادل
modify	معادل adapt
equalled	دقیقاگ معادل
counterclaim	معادل set-off
egalitaire	معادل equalitarianism
memorial	معادل memorandum
memorials	معادل memorandum
equivalent weight	وزن معادل
equaling	دقیقاگ معادل
grade equivalent	معادل کلاسی
equaled	دقیقاگ معادل
expilation	معادل robbery
equalizing	معادل کردن .
b	معادل با بایتها
deception	معادل cheat
writing obligatory	معادل bond
equalize	معادل کردن .
t equivalent circuit	مدار معادل " T "
equalized	معادل کردن .
reinsurance	معادل re-assurance
ration in kind	معادل جیره
order of the day	معادل agenda
equalised	معادل کردن .
equalising	معادل کردن .
equalises	معادل کردن .
equalizes	معادل کردن .
reformists	معادل reformer
assessor	معادل assesor
kilos	معادل هزار
redemption	معادل ransom
kilo	معادل هزار
parity	معادل بودن
menace	معادل blackmail
deceptions	معادل cheat
menaced	معادل blackmail
reformist	معادل reformer
poised mine	مین اماده انفجار
bursts	منفجر کردن انفجار
flex x	خرج انفجار ورقهای
burst	انفجار منفجر شدن
burst	منفجر کردن انفجار
subsidiary	عمق دهنده به انفجار
breech chamber	محفظه خرج انفجار
blastment	تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
armed ammunition	مهمات اماده انفجار
afterwinds	باد بعد از انفجار
atom samsher	دستگاه انفجار اتمی
bursts	انفجار منفجر شدن
subsidiaries	عمق دهنده به انفجار
blast effect	اثر موج انفجار
atomic time	زمان انفجار اتمی
service mine	مین قابل انفجار
armed mine	مین اماده انفجار
crepitate	انفجار پی درپی کردن
explosive range	گستره انفجار پذیری
powder keg	چیز قابل انفجار
late time	زمان سکته انفجار
powder kegs	چیز قابل انفجار
flex x	خرج انفجار کتابی
low order	انفجار کند یا ناقص
contact fire	انفجار در اثر تماس
detonating	ترکاننده وابسته به انفجار
impacts	اثر ترکش انفجار
high order detonation	انفجار انی وکامل
impact	اثر ترکش انفجار
explosives	مواد قابل انفجار
air mile	هوانوردی معادل 3301
age equivalent scale	مقیاس معادل سنی
disobedience	تقریبا" معادل desertion