English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
computed tomography scanning مغز نگاری کامپیوتری
Other Matches
pictography تصویر نگاری رمز نگاری
internally stored program کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
remotest ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
computerization عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
automation کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
monograph تک نگاری
monographs تک نگاری
reticulum نگاری
angiography رگ نگاری
hydrographic اب نگاری
arteriography رگ نگاری
hydrography اب نگاری
oscillography نوسان نگاری
myography عضله نگاری
phonography صدا نگاری
chromatography رنگ نگاری
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
cerography موم نگاری
phallography نعوظ نگاری
petrography سنگ نگاری
cardiography قلب نگاری
letter writer نامه نگاری
eco mapping بوم نگاری
hydrographic مربوط به اب نگاری
hydrographic نقشه اب نگاری
dermatographia پوست نگاری
hydrography علم اب نگاری
data recording داده نگاری
leetter writing نامه نگاری
letter writing نامه نگاری
dactyloscopy انگشت نگاری
dactylagraphy انگشت نگاری
macrography بزرگ نگاری
surveys اب نگاری دریایی
surveyed اب نگاری دریایی
survey اب نگاری دریایی
crystallography بلور نگاری
cranioscopy جمجمه نگاری
electrotype برق نگاری
chronology وقایع نگاری
chronology رخداد نگاری
oceanography اقیانوس نگاری
cartography نقشه نگاری
journalism روزنامه نگاری
pornography هرزه نگاری
ethnography قوم نگاری
demography جمعیت نگاری
demography مردم نگاری
logging واقعه نگاری
demography امار نگاری
pictography صورت نگاری
ski graphŠetc سایه نگاری
sciagraphy سایه نگاری
seismography زلزله نگاری
psychography روان نگاری
arteriography نبض نگاری
picture writing تصویر نگاری
pictorial art پیکر نگاری
ethnographic <adj.> قوم نگاری
topography برجسته نگاری
topography مکان نگاری
tachygraphy تند نگاری
stylistics سلیس نگاری
spectrography بیناب نگاری
spectrography طیف نگاری
soleprint انگشت نگاری از پا
emg برق نگاری ماهیچه
electroretinography برق نگاری شبکیه
telegraphic از راه دور نگاری
electroencephalography برق نگاری مغز
electrocardiography قلب نگاری برقی
anecdotal method روش واقعه نگاری
diary method روش خاطره نگاری
portraiture پیکر نگاری تعریف
newspaper روزنامه نگاری کردن
newspapers روزنامه نگاری کردن
chromatographic وابسته برنگ نگاری
electromyography برق نگاری ماهیچه
topography مکان نگاری مساحی
finger print department اداره انگشت نگاری
ideographs حروف اندیشه نگاری
planography نقشه نگاری طراحی
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
hydrographic chart نقشه اب نگاری دریایی
mental topography مکان نگاری ذهن
To take fingerprints. انگشت نگاری کردن
notepaper کاغذ نامه نگاری
seismic method روش زلزله نگاری
uranographical وابسته به اسمان نگاری
uranographic وابسته به اسمان نگاری
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
uranography عالم شناسی اسمان نگاری
automatics فرم های نامه نگاری
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatic فرم های نامه نگاری
nautical chart نقشه دریایی اب نگاری شده
topographic وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
pastellist پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
moulage انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
stereography طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
computerized کامپیوتری
computer simulation کامپیوتری
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer crime جرم کامپیوتری
computerized کامپیوتری شده
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer circuits مدارهای کامپیوتری
computer game بازی کامپیوتری
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer code رمز کامپیوتری
business type operation عملیات کامپیوتری
computerised کامپیوتری کردن
computerises کامپیوتری کردن
computerising کامپیوتری کردن
computerize کامپیوتری کردن
computerizes کامپیوتری کردن
computerizing کامپیوتری کردن
computerization کامپیوتری شدن
tools در سیستم کامپیوتری
computerized tomography رادیولوژی کامپیوتری
computer operation عملکرد کامپیوتری
computing system سیستم کامپیوتری
computer printout چاپ کامپیوتری
computer word کلمه کامپیوتری
computerized mail پست کامپیوتری
computerized instruction اموزش کامپیوتری
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
computer program برنامه کامپیوتری
computer utility خدمات کامپیوتری
computer network شبکه کامپیوتری
computer system سیستم کامپیوتری
desktop publishing نشر کامپیوتری
computerization کامپیوتری کردن
magazines computer oriented مجلات کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتری
computer letter حرف کامپیوتری
computer museum موزه کامپیوتری
computer music موسیقی کامپیوتری
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
forms صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed صفحهای از صفحات کامپیوتری
form صفحهای از صفحات کامپیوتری
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
modelling ایجاد مدلهای کامپیوتری
FMS کنترل اعداد کامپیوتری
tags بخشی از دستور کامپیوتری
tag بخشی از دستور کامپیوتری
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
hybrid computer system سیستم کامپیوتری دو رگه
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
computer independent language زبان مستقل کامپیوتری
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
multicomputer system سیستم چند کامپیوتری
automatic digital network شبکه عددی کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
automated intelligence file پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
computer information system سیستم اطلاعات کامپیوتری
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
alphas اولین گونه یک محصول کامپیوتری
executes اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
inputted کامپیوتری که داده دریافت میکند
liveware عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
vax سیستمهای بزرگ مینی کامپیوتری
alpha اولین گونه یک محصول کامپیوتری
illiterate که دستورات و عملیات کامپیوتری را نمیفهمد
executing اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execute اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executed اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
backgrounds برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
background برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
small computer system interface میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
automatic data handling سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
national computer graphics association انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
execution اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
automatic digital network شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
to play computer games بازی های کامپیوتری کردن
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
source کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
linear برنامه کامپیوتری که حلقه یا جهشی ندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com