English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
ginglymus مفصل لولایی
hinge joint مفصل لولایی
Other Matches
glenoid fossa or cavity گودی مفصل کاسه مفصل
hinge coupler جفتگر لولایی
throw over switch کلید لولایی
hinge pin محور لولایی
hinge pin محور اتصال لولایی
hinge لولا چرخش لولایی
hinges لولا چرخش لولایی
hinges لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
hinge لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
ventral تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
grasshopper beam تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
variable incidence جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
anarthrous بی مفصل
copious مفصل
hinges مفصل
fine drawn مفصل
voluminous مفصل
jointless بی مفصل
inventorial مفصل
baom joomok یک مفصل
commissure مفصل
Hinduism مفصل
hinge مفصل
spacious مفصل
juncture مفصل
fulsome مفصل
pivot مفصل
sockets مفصل
joint مفصل
pivoted مفصل
pivots مفصل
linkage point مفصل
inarticulate بی مفصل
articulation مفصل
copulas مفصل
socket مفصل
copula مفصل
coupling مفصل
choke joint مفصل چوکی
diarthrosis مفصل متحرک
ample فراوان مفصل
detail part قسمت مفصل
abarticulation مفصل متحرک
arthrology مفصل شناسی
ball and socket joint مفصل ساچمه ای
ankylosis جمود مفصل
disjoint از مفصل دراوردن
synarthrosis مفصل بی حرکت
toggle joint مفصل زانویی
trunnion مفصل افقی
steering swivel مفصل فرمان
universal joint مفصل چرخنده
scape مفصل اصلی
multiple cable joint مفصل انشعاب
synosteology مفصل شناسی
largo اهسته و مفصل
knee joint مفصل زانو
hip joint مفصل ران
in great detail با جزئیات مفصل
glene کاسه مفصل
gimmal مفصل لولا
swivel joint مفصل گردان
spliced مفصل بافته
articulating مفصل دارکردن
high tea عصرانه مفصل
articulates مفصل دارکردن
articulate مفصل دارکردن
arthritis اماس مفصل
joint مفصل پیوندگاه
sleeves موف مفصل
sleeve موف مفصل
clip مفصل کابل
luncheons غذای مفصل
luncheon غذای مفصل
hip مفصل ران
splices مفصل بافته
splicing مفصل بافته
articulation مفصل بندی
articulation مفصل لولا
arthritis التهاب مفصل
juncture پیوستگی مفصل
splice مفصل بافته
hips مفصل ران
clipped مفصل کابل
clips مفصل کابل
swivel مفصل گردان
swivels مفصل گردنده
swivelled مفصل گردان
swivels مفصل گردان
swivel مفصل گردنده
clippings مفصل کابل
pigtail مفصل دم خوکی
swivelled مفصل گردنده
pigtails مفصل دم خوکی
palaver گفتگوی مفصل
facet بند مفصل
facets بند مفصل
luxation در رفتگی مفصل استخوان
arthritic مبتلا به اماس مفصل
arthropoda جانوران مفصل دار
double jointed دارای مفصل کاذب
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
In ditail . Diffusively . بطور مفصل ( مفصلا")
joint مفصل اتصال ضربهای
acondylous بدون بند یا مفصل
acondylose بدون بند یا مفصل
kettle drum دمامه عصرانه مفصل
kettledrum دمامه عصرانه مفصل
kettledrums دمامه عصرانه مفصل
clamping sleeve مفصل مهار کننده
amplify مفصل گفتن یانوشتن
amplifying مفصل گفتن یانوشتن
gabfest محاوره طولانی و مفصل
double-jointed دارای مفصل کاذب
enarthrosis مفصل کام و زبانهای
disjoint در رفتن از مفصل درامدن
dimerous دارای مفصل دوبخشی
diffusively بطور منتشر و یا مفصل
arthropod جانور مفصل دار
amplifies مفصل گفتن یانوشتن
choke flange joint مفصل چوکی ال شکل
joint resistance مقدار مقاومت مفصل
naker دمامه عصرانه مفصل
hitsu shiubi مفصل انگشت وسط
cable joint مفصل اتصال کابل
cable jointing sleeve مفصل انشعاب کابل
thurl مفصل خاصره گوسفند
amplified مفصل گفتن یانوشتن
hip joint مفصل استخوان خاصره وران
internode قسمت میان دو بندیا مفصل
arthritic مربوط به ورم و اماس مفصل
rabbet joint بست یا مفصل کنش کاوی
to give a long recital of something دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
dactylus بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
submission hold کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
garnets حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnet حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
I'll speak at length on this subject. دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
programming specification مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
to talk something over with somebody با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to detail something چیزی را مفصل [با همه جزییات] شرح دادن
To explain something in detail . چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
gomphosis اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
sallenders جوشهای خشک در زیر مفصل خرگوشی پای عقب اسب
recital [of something] شرح کامل محتویات [شرح مفصل ] چیزی
detailing شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail شرح مفصل یکان بقیه یکان
amplifies بزرگ کردن مفصل کردن
amplify بزرگ کردن مفصل کردن
amplifying بزرگ کردن مفصل کردن
amplified بزرگ کردن مفصل کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com