English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
dynamic check مقابله پویا
Other Matches
dynamic storage allocation تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
checks مقابله کردن مقابله
checked مقابله کردن مقابله
check مقابله کردن مقابله
dynamic ram حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
dynamic پویا
mousing پویا
seeker پویا
evolutionary پویا
dynamically پویا
dynamic equilibrium تعادل پویا
dynamic error خطای پویا
dynamic load بار پویا
dynamic link پیوند پویا
dynamic memory حافظه پویا
dynamic economy اقتصاد پویا
dynamic dump روبرداری پویا
dynamic dump رو گرفت پویا
dynamic analysis تحلیل پویا
dynamic allocation تخصیص پویا
dynamic stability تعادل پویا
dymanic balance تعادل پویا
dynamic model الگوی پویا
dynamic pressure فشار پویا
static که پویا نیست
dynamic storage حافظه پویا
dynamic storage انباره پویا
dynamic stop ایست پویا
dynamic system نظام پویا
dynamic system سیستم پویا
dynamic system سازگان پویا
dynamic model مدل پویا
dynamic relocation جابجاسازی پویا
dynamic subroutine زیرروال پویا
dynamic structure ساخت پویا
dynomic contraction انقباض پویا
dynamic relocation جابجایی پویا
dynamic test ازمون پویا
dynamic subroutine زیر روال پویا
micro dynamic model الگوی خرد پویا
macro dynamic model الگوی کلان پویا
dynamic address translate مترجم نشانی پویا
dynamic programming برنامه نویسی پویا
dynamic programming برنامه سازی پویا
dynamic programming برنامه ریزی پویا
dynamic dump نسخه برداری پویا
dynamic scheduling زمان بندی پویا
dynamic address translate مترجم ادرس پویا
dynamic shift register ثبات تغییر مکان پویا
dynamic ram حافظه دستیابی تصادفی پویا
dram حافظه دستیابی مستقیم پویا
drams حافظه دستیابی مستقیم پویا
dynamic random access memory حافظه دستیابی مستقیم پویا
dynamic simulation language زبان شبیه سازی پویا
controlment مقابله
echo check مقابله
transfer check مقابله
counterview مقابله
checking مقابله
contrasts مقابله
check مقابله
collations مقابله
checked مقابله
checks مقابله
collation مقابله
contrast مقابله
opposition مقابله
bucking مقابله
contrasted مقابله
confrontations مقابله
confrontation مقابله
contrasting مقابله
refresh تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshes تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshed تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
retaliation مقابله به مثل
spot checks مقابله موضعی
marginal check مقابله مرزی
automatic check مقابله خودکار
reciprocity مقابله به مثل
modulo n check مقابله به پیمانه
opposability مقابله پذیری
collate مقابله کردن
overflow check مقابله سرریز
collated مقابله کردن
collates مقابله کردن
parity check مقابله توازن
collating مقابله کردن
beard مقابله کردن
spot check مقابله موضعی
arithmetic check مقابله حسابی
cross-examinations پرسش و مقابله
cross-examination پرسش و مقابله
visual check مقابله بصری
visual check مقابله دیداری
counter مقابله کردن
countered مقابله کردن
validity check مقابله اعتبار
sum check مقابله جمعی
limit check مقابله حدود
countering مقابله کردن
acounter مقابله کردن
loop checking مقابله حلقه
beards مقابله کردن
algebra جبر و مقابله
repel مقابله کردن
crossecheck مقابله مجدد
sight check مقابله نظری
spell checker مقابله گر املائی
built in check مقابله توکار
checks and balance کنترل و مقابله
sight check مقابله چشمی
checklist سیاهه مقابله
system check مقابله سیستم
check point نقطه مقابله
check list سیاهه مقابله
twin check مقابله توام
check indicator نماینده مقابله
check boxes جعبههای مقابله
casting out nines مقابله نه نهی
cyclic check مقابله چرخهای
data check مقابله داده ها
parity check مقابله ایستایی
repels مقابله کردن
parity checking مقابله توازن
bucking coil پیچک مقابله
repelling مقابله کردن
selection check مقابله گزینش
sequence check مقابله ترتیب
repelled مقابله کردن
sequence checking مقابله ترتیبی
diagnostic check مقابله تشخیصی
refreshed مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refresh مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshes مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
hardware check مقابله سخت افزاری
vertical parity check مقابله توان عمدی
parity check مقابله کردن توازن
syntax checker مقابله نحوه گری
odd even check مقابله فرد و زوج
longitudinal redundancy check مقابله افزونگی طولی
machine check interrupt وقفه مقابله ماشین
check مقابله کردن بررسی
reciprocates مقابله به مثل نمودن
collate مقابله وتطبیق کردن
collated مقابله وتطبیق کردن
collates مقابله وتطبیق کردن
collating مقابله وتطبیق کردن
check indicator مشخص کننده مقابله
duplication check مقابله از راه تکرار
dump check مقابله حین روبرداری
counter military مقابله باعملیات نظامی
checking program برنامه مقابله کننده
reciprocated مقابله به مثل نمودن
reciprocate مقابله به مثل نمودن
checks مقابله کردن بررسی
checked مقابله کردن بررسی
tick off نشان رسیدگی و مقابله
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
programmed check مقابله برنامه ریزی شده
programmable check مقابله برنامه ریزی شده
i raked all algebra جبر و مقابله را زیر و روکردم
checkpoint restart اغازگر مجدد نقطه مقابله
Touché! خوب مقابله کردی! [در بحثی]
rencontre با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencounter با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
lrc Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
desk checking فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
check-points محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoints محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
pseudo random قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
refreshes قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
refreshed بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
north atlantic treaty organization (nato پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
recaption مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
retaliation تلافی کردن مقابله کردن به مثل
resisted مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
counter مقابله کردن تلافی کردن
countered مقابله کردن تلافی کردن
countering مقابله کردن تلافی کردن
reluctate مقابله کردن بی میلی کردن
resisting مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resists مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resist مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com