Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
discrete values
مقادیر مجزا
Other Matches
initialize
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
incremental computer
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
multilevel
با مقادیر ممکن
extreme values
مقادیر انتهایی
quantity surveryor
براوردکننده مقادیر
bill of quantities
فهرست مقادیر
posology
علم مقادیر
characteristic values
مقادیر مشخصه
bill of quantites
فهرست مقادیر
critical values
مقادیر شاخص
extreme values
مقادیر کرانی
ranged
مجموعه مقادیر مجاز
range
مجموعه مقادیر مجاز
ranges
مجموعه مقادیر مجاز
huffman tree
درختی با کمترین مقادیر
quantily surveyor
براورد کننده مقادیر
numbers
مجموعه مقادیر مجاز
number
مجموعه مقادیر مجاز
posology
گفتار در مقادیر داروها
quantity surveyor
براورد کننده مقادیر
quantity surveyors
براورد کننده مقادیر
parameters
مقادیر ثابت درمعادلات
parameter
مقادیر ثابت درمعادلات
meaner
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
mean
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
meanest
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
interpolation
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
zero
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zeroes
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
interpolations
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
zeros
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
metric system
سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
salami technique
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
spanning
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
scope
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
spanned
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
instrument for absolute measurement
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
separable
مجزا
discrete
مجزا
distinct
مجزا
apartfrom
مجزا از
distinguishing
مجزا
ditinct
مجزا
disjunct
مجزا
abstracted
مجزا
knock down
مجزا
free-standing
مجزا
spot footing
پی مجزا
single line
خط مجزا
several
مجزا
tick mark
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
references
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
discrete packets
بستههای مجزا
knock down
مجزا کردن
detached
ستون مجزا
single line
ردیف مجزا
abstractedly
بطور مجزا
discrete source
چشمههای مجزا
indiscrete
غیر مجزا
semidetached
نیمه مجزا
seclude
مجزا کردن
garrison house
پادگان مجزا
separate ammunition
مهمات مجزا
separate loading
مجزا پرشونده
separate loading
مهمات مجزا
separate sewer
شبکه مجزا
abstract
مجزا کردن
discrete particle
ذره مجزا
disassemble
مجزا کردن
unit assembly
یک قطعه مجزا
decollate
مجزا کردن
individual controls
کنترلهای مجزا
stepping
واحد مجزا
abstracting
مجزا کردن
step
واحد مجزا
isolates
مجزا کردن
isolating
مجزا کردن
separated
مجزا کردن
isolate
مجزا کردن
lone
مجزا ومنفرد
isle
مجزا کردن
isles
مجزا کردن
separate
مجزا کردن
apart
مجزا غیرهمفکر
separates
مجزا کردن
abstracts
مجزا کردن
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
columnar
گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
bar graph
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
isolated double bond
پیوند دوگانه مجزا
individ
بطور مجزا شخصا
individual units
یکانهای منفرد یا مجزا
discretely
بطور مطلق یا مجزا
free standing columns
ستونهای مستقل یا مجزا
insulating
با عایق مجزا کردن
insulates
با عایق مجزا کردن
insulate
با عایق مجزا کردن
facility
ساختمان بزرگ مجزا
canalization
به صورت مجزا دراوردن
basics
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
histogram
گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
basic
کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
bar chart
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
caption code
رمز نویسی با متن مجزا
cut sheet feeder
تغذیه کننده کاغذ مجزا
comparmentalize
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
specific code
کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
tristimulus values
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
one level address
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
fan
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
matrix isolation spectroscopy
طیف بینی مجزا شده درماتریس
fanned
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
comma delimited file
فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
unit assembly
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
fans
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
scalar
مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
charts
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
cell
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
pitch
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
sue and losse part
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
cells
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
trivial segmentation
ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
pitches
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
continuous tone image
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
nitralloy
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
actual address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
absolute address
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
specific code
کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
number cruncher
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
packet switching
ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
Mandlebrot set
تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
discrimination
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
acheval
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
micros
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
ante-chapel
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
highlight
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
micro
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
highlights
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
texel
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
stereophonic
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
stereo
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereos
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
red, green, blue
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
scalar
نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
pixel
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
controlled environment
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
ten key pad
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
half
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
word
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
string
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
universal
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
register
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
spreadsheets
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
spreadsheet
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
microprocessor
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
insulates
مجزا کردن روپوش دار کردن
split unit
یکان جدا شده یا مجزا شده
items
یک چیز مجزا در بین چندین چیز
item
یک چیز مجزا در بین چندین چیز
insulate
مجزا کردن روپوش دار کردن
insulating
مجزا کردن روپوش دار کردن
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
separate
مجزا جدا جدا کردن
draw off
جدا کردن مجزا کردن
separates
مجزا جدا جدا کردن
insulates
جدا کردن مجزا کردن
insulating
جدا کردن مجزا کردن
individuate
مجزا کردن جدا کردن
separated
مجزا جدا جدا کردن
insulate
جدا کردن مجزا کردن
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
beads
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
bead
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
decollator
ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com