English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
optimum value مقدار بهینه
Other Matches
optimum code برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
optimum moisture نم بهینه
optimum بهینه
optimal بهینه
optimized بهینه
optimization بهینه سازی
pareto optimality بهینه پاراتو
optimalization بهینه کردن
optimality بهینه سازی
nonlinear optimization بهینه سازی
optimal performance کارکرد بهینه
optimal level سطح بهینه
optimal distribution توزیع بهینه
optimize بهینه ساختن
optimum output تولید بهینه
optimized code برنامه بهینه
optimum speed کندی بهینه
optimized بهینه شده
optimize بهینه سازی
optimum temperature دمای بهینه
optimal solution راه حل بهینه
linear optimization بهینه سازی خطی
optimizing compiler کامپایلر بهینه سازی
optimm programming برنامه نویسی بهینه
suboptimization بهینه سازی فرعی
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
optimal recalculation محاسبه مجدد بهینه
optimum coding برنامه نویسی بهینه
disk optimizer بهینه ساز دیسک
optimal planning برنامه ریزی بهینه
optimum programming برنامه نویسی بهینه
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
unconstrained optimization بهینه سازی بدون قید
unconstrained optimization بهینه سازی بدون محدودیت
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
optimize برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
nonaligned که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
resource leveling زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
file level model نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
hybrid circuit ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
optimum moisture رطوبت بهینه رطوبت مناسب
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
quantum مقدار
extent حد مقدار
spatters مقدار کم
deal مقدار
value مقدار
values مقدار
dealt مقدار
spattering مقدار کم
spattered مقدار کم
iso quant مقدار
mouthful مقدار
deals مقدار
measurment مقدار
percentage مقدار
sup مقدار
supped مقدار
supping مقدار
spatter مقدار کم
valuing مقدار
what چه مقدار
modicum مقدار کم
batches مقدار
batch مقدار
mouthfuls مقدار
sups مقدار
percentages مقدار
sprinkling مقدار کم
sum مقدار
single valued تک مقدار
total مقدار
volume مقدار
volumes مقدار
soupcon مقدار کم
scantling مقدار
smidgen مقدار کم
smidgin مقدار کم
volume discount مقدار
truth table دو مقدار
magnitude مقدار
t value مقدار تی
summa مقدار
royalty tonnage مقدار
size مقدار
outturn مقدار
quantities مقدار
penny worth مقدار کم
quantity مقدار
amount مقدار
amounted مقدار
sizes مقدار
amounting مقدار
amounts مقدار
valuing قدر مقدار
on a grand scale <adv.> به مقدار زیاد
infinite quantity مقدار بی نهایت
average value مقدار میانگین
average value مقدار متوسط
auxiliary value مقدار کومکی
approximate value مقدار تقریبی
sufficient مقدار کافی
an abundance of مقدار زیاد
algebraic value مقدار جبری
absorbancy مقدار جذب
absorbance مقدار جذب
absolute value مقدار مطلق
constants مقدار ثابت
constant مقدار ثابت
in a way <idiom> به مقدار از چیزی
values قدر مقدار
hoisted مقدار کشش
hoist مقدار کشش
parameters مقدار ثابت
proportion شباهت مقدار
dosing مقدار مجاز
doses مقدار دارو
doses مقدار مجاز
dosed مقدار دارو
dosed مقدار مجاز
proportions شباهت مقدار
dose مقدار دارو
hoists مقدار کشش
rotation مقدار چرخش یک شی
value قدر مقدار
dosing مقدار دارو
characteristic root ویژه مقدار
turnover مقدار فروش
turn-over مقدار فروش
sales {pl} مقدار فروش
just as well <adv.> همان مقدار
parameter مقدار ثابت
equally <adv.> همان مقدار
dose مقدار مجاز
calorific power مقدار حرارتی
volume of sales مقدار فروش
moisture content مقدار تری
scalar value مقدار عددی
shear value مقدار برش
sign and magnitude علامت و مقدار
mean value مقدار میانگین
mean value مقدار متوسط
maximum value مقدار حداکثر
sign magnitude علامت و مقدار
maximum ratings مقدار حداکثر
logical value مقدار منطقی
light value مقدار نور
jillion مقدار زیاد
moisture content مقدار رطوبت
mort مقدار زیاد
quantity discount مقدار تخفیف
quantity of capital مقدار سرمایه
quantity of demand مقدار تقاضا
quantity of labor مقدار کار
quantity of leisure مقدار فراغت
quantity of money مقدار پول
quantity of supply مقدار عرضه
quantum of action مقدار اثر
rated quantity مقدار اسمی
rated value مقدار نامی
relative value مقدار نسبی
nominal value مقدار اسمی
slather مقدار زیاد
instantaneous value مقدار لحظهای
critical valve مقدار بحرانی
constatnt مقدار ثابت
transmittance مقدار عبور
true value مقدار حقیقی
proper value مشخصه مقدار
proper value ویژه مقدار
characteristic root مشخصه مقدار
characteristic number مشخصه مقدار
characteristic number ویژه مقدار
voltaism مقدار ولتاژبرق
so much <idiom> مقدار زیاد
certificate of quantity گواهی مقدار
data value مقدار داده
debit balance مقدار بدهکاری
initial value مقدار اولیه
trace element عنصر کم مقدار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com