English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (21 milliseconds)
English Persian
set مقدار دادن به یک بیت
sets مقدار دادن به یک بیت
setting up مقدار دادن به یک بیت
Search result with all words
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
expand توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
define 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
assignment معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
segment فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
segments فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
duble option خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
faceted code یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
initialize مقدار اولیه دادن
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
renumber خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
wake up تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
Other Matches
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
consent اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
penny worth مقدار کم
spattered مقدار کم
deal مقدار
spatter مقدار کم
iso quant مقدار
measurment مقدار
outturn مقدار
spattering مقدار کم
deals مقدار
spatters مقدار کم
volumes مقدار
volume مقدار
percentages مقدار
sup مقدار
mouthfuls مقدار
mouthful مقدار
sups مقدار
supping مقدار
quantum مقدار
what چه مقدار
percentage مقدار
magnitude مقدار
extent حد مقدار
batches مقدار
batch مقدار
supped مقدار
t value مقدار تی
modicum مقدار کم
scantling مقدار
sizes مقدار
amounts مقدار
smidgin مقدار کم
value مقدار
amounted مقدار
amounting مقدار
amount مقدار
sum مقدار
royalty tonnage مقدار
summa مقدار
truth table دو مقدار
soupcon مقدار کم
volume discount مقدار
smidgen مقدار کم
size مقدار
single valued تک مقدار
total مقدار
sprinkling مقدار کم
dealt مقدار
quantity مقدار
quantities مقدار
valuing مقدار
values مقدار
absorbancy مقدار جذب
average مقدار متوسط
snatching گرفتن مقدار کم
averaged مقدار متوسط
algebraic value مقدار جبری
theoretical value مقدار نظری
an abundance of مقدار زیاد
constatnt مقدار ثابت
snatches گرفتن مقدار کم
amounted مقدار میزان
absolute value مقدار مطلق
data value مقدار داده
absorbance مقدار جذب
debit balance مقدار بدهکاری
momentum مقدار حرکت
snatched گرفتن مقدار کم
slights مقدار ناچیز
critical valve مقدار بحرانی
thermal power مقدار حرارتی
mileage مقدار کیلومتر
maximum ratings مقدار حداکثر
mileage مقدار کارکردموتور
amounting مقدار میزان
meanest مقدار میانگین
meaner مقدار میانگین
mean مقدار میانگین
totality مقدار کلی
average value مقدار میانگین
amount مقدار میزان
auxiliary value مقدار کومکی
average value مقدار متوسط
contenting مقدار مندرجات
amounts مقدار میزان
threshold value مقدار استانه
proper value مشخصه مقدار
approximate value مقدار تقریبی
proper value ویژه مقدار
characteristic root مشخصه مقدار
characteristic root ویژه مقدار
characteristic number مشخصه مقدار
characteristic number ویژه مقدار
certificate of quantity گواهی مقدار
certificate of measurement گواهی مقدار
content مقدار مندرجات
calorific power مقدار حرارتی
optimum مقدار مطلوب
on a grand scale <adv.> به مقدار زیاد
quantity of demand مقدار تقاضا
quantity of labor مقدار کار
quantity of leisure مقدار فراغت
logical value مقدار منطقی
light value مقدار نور
jillion مقدار زیاد
instantaneous value مقدار لحظهای
quantity of money مقدار پول
initial value مقدار اولیه
quantity of supply مقدار عرضه
maximum value مقدار حداکثر
mean value مقدار متوسط
mean value مقدار میانگین
vast مقدار زیاد
quantity discount مقدار تخفیف
optimum value مقدار بهینه
lot مقدار یا تعدادزیاد
infinite quantity مقدار بی نهایت
nominal value مقدار اسمی
mort مقدار زیاد
moisture content مقدار رطوبت
moisture content مقدار تری
quantity of capital مقدار سرمایه
quantum of action مقدار اثر
in a way <idiom> به مقدار از چیزی
rated quantity مقدار اسمی
eigenvalue ویژه مقدار
constants مقدار ثابت
sign and magnitude علامت و مقدار
sign magnitude علامت و مقدار
drib مقدار کمی
slather مقدار زیاد
voltaism مقدار ولتاژبرق
infinity مقدار نامحدود
true value مقدار حقیقی
snatch گرفتن مقدار کم
averaging مقدار متوسط
trace compounds ترکیبات کم مقدار
shear value مقدار برش
eigenvalue مقدار مشخصه
electrical quantity مقدار الکتریسیته
rated value مقدار نامی
trace element عنصر کم مقدار
guest element عنصر کم مقدار
relative value مقدار نسبی
expected value مقدار نظری
slight مقدار ناچیز
slighted مقدار ناچیز
so much <idiom> مقدار زیاد
slighter مقدار ناچیز
slightest مقدار ناچیز
transmittance مقدار عبور
slighting مقدار ناچیز
scalar value مقدار عددی
averages مقدار متوسط
hoist مقدار کشش
values قدر مقدار
equally <adv.> همان مقدار
volume of sales مقدار فروش
proportion شباهت مقدار
proportions شباهت مقدار
dose مقدار مجاز
dose مقدار دارو
dosed مقدار مجاز
tremendous مقدار زیاد
sufficient مقدار کافی
use مقدار مفید
doses مقدار مجاز
just as well <adv.> همان مقدار
uses مقدار مفید
hoisted مقدار کشش
hoists مقدار کشش
parameters مقدار ثابت
dosed مقدار دارو
turnover مقدار فروش
turn-over مقدار فروش
scale نرخ دو مقدار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com