English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
Search result with all words
curfew مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfews مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
Other Matches
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
martial rule حکومت نظامی
the sabre حکومت نظامی
military government حکومت نظامی
martial law حکومت نظامی
declare martial اعلان حکومت نظامی
martial rule تحت حکومت نظامی
state of martial law حالت حکومت نظامی
proclamation of martial law اعلان حکومت نظامی
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
aristocracies حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
military doctorine مقررات نظامی
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
gynocracy حکومت زن
governments حکومت
gynarchy حکومت زن
government حکومت
administration حکومت
administrations حکومت
dominion حکومت
raj حکومت
home rule حکومت ملی
plutocracy حکومت دولتمندان
plutocracy حکومت توانگران
plutocracy حکومت اغنیاء
polities طرز حکومت
dictatorship حکومت استبدادی
dyarchy حکومت دومجلسی
plutocracies حکومت توانگران
plutocracies حکومت اغنیاء
dictatorships حکومت استبدادی
dyarchy حکومت دوپادشاه
duumvirate حکومت دو نفری
polity طرز حکومت
theocracies حکومت مذهب
autocracy حکومت مستقل
gerontocracy حکومت سالخوردگان
misruling بد حکومت کردن
fascism حکومت فاشیستی
federal government حکومت متحده
tyranny حکومت ستمگرانه
tyranny حکومت استبدادی
fair arbitration حکومت عدل
enemy state حکومت دشمن
aristocracies حکومت اشرافی
misrules بد حکومت کردن
misruled بد حکومت کردن
misrule بد حکومت کردن
autocracy حکومت مطلق
aristocracy حکومت اشرافی
theocracy حکومت مذهب
despotic rule حکومت استبدادی
condominium حکومت مشترک
condominiums حکومت مشترک
governs حکومت کردن
home rule حکومت داخلی
constitutionalism حکومت مشروطه
constitutional government حکومت مشروطه
governed حکومت کردن
govern حکومت کردن
autarchy حکومت استبدادی
autarky حکومت استبدادی
central government حکومت مرکزی
caesarism حکومت مطلقه
czarisme حکومت قیصری
czarisme حکومت تزاری
rule حکومت کردن
despotic rule حکومت مطلقه
democratic government حکومت ملی
democracy حکومت ملی
despotism حکومت مطلقه
technocracies حکومت اربابان فن
democracies حکومت ملی
technocracy حکومت اربابان فن
monarchies حکومت سلطنتی
monarchy حکومت سلطنتی
police state حکومت پلیسی
police states حکومت پلیسی
rule حکومت سلطه
coalition government حکومت ائتلافی
caesarism حکومت امپراطوری
statolatry حکومت پرستی
imperialism حکومت امپراتوری
nomocracy حکومت قانونی
theonomy حکومت خدایی
mobocracy حکومت رجاله ها
mixed government حکومت مختلط
regime طرز حکومت
regimes طرز حکومت
rTgimes طرز حکومت
regimen دسته حکومت
regimens دسته حکومت
parliamentarism حکومت پارلمانی
parliamentary government حکومت پارلمانی
stratocracy حکومت نظامیان
self goverment حکومت مستقل
self goverment حکومت بر نفس
seat of government مقر حکومت
sword law حکومت قلدری
sword law حکومت سرنیزه
quirinal حکومت ایتالیا
puppet government حکومت پوشالی
prelacy حکومت روحانی
presidential government حکومت جمهوری
thalassocracy حکومت بر دریاها
thearchy حکومت خدایان
under the seway of تحت حکومت
plutocratic goverment حکومت دولتمندان
plutartchy حکومت دولتمندان
governmentalist حکومت گرا
governor's seat حکومت نشین
kakistocracy بدترین حکومت
governorship استانداری حکومت
reign حکومت حکمفرمایی
reigns حکومت حکمفرمایی
reigned حکومت حکمفرمایی
governorship حکومت حکمرانی
gynaecocracy حکومت زنان
gynecocracy حکومت زنان
gynecocracy حکومت نسوان
gynocracy حکومت زنان
hierocracy حکومت روحانیون
governmentalism حکومت گرایی
local government حکومت محلی
gerontocrasy حکومت پیران
hagiocrasy حکومت مقدسان
governable قابل حکومت
plutocracies حکومت دولتمندان
governance طرز حکومت
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
steers حکومت اداره کردن
world federalist طرفدار حکومت جهانی
squirearchy حکومت ملاکین واربابان
democracies حکومت قاطبه مردم
self-government حکومت بدست مردم
terrorization حکومت باتهدید وارعاب
tyrannize فالمانه حکومت کردن
subject to the british rule تابع حکومت انگلیس
democracy حکومت قاطبه مردم
tyrannize مستبدانه حکومت کردن
decentralize حکومت محلی دادن
decentralising حکومت محلی دادن
decentralises حکومت محلی دادن
tyrannised مستبدانه حکومت کردن
tyrannizing فالمانه حکومت کردن
tyrannizing مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes فالمانه حکومت کردن
tyrannizes مستبدانه حکومت کردن
tyrannized مستبدانه حکومت کردن
decentralizes حکومت محلی دادن
decentralizing حکومت محلی دادن
tyrannised فالمانه حکومت کردن
tyrannising فالمانه حکومت کردن
tyrannising مستبدانه حکومت کردن
decentralised حکومت محلی دادن
tyrannises فالمانه حکومت کردن
interregnums دوره حکومت موقتی
interregnum دوره حکومت موقتی
interregna دوره حکومت موقتی
tyrannises مستبدانه حکومت کردن
tyrannized فالمانه حکومت کردن
heptarchy حکومت هفت نفری
regimes روش حکومت پرهیزغذایی
regime روش حکومت پرهیزغذایی
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
mobocracy حکومت اجامر واوباش
mobocracy حکومت عوام الناس
monarchy constitutional حکومت مشروطه سلطنتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com