English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
English Persian
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
Other Matches
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
indents سفارش خرید از کشور بیگانه
indent سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting سفارش خرید از کشور بیگانه
enclave ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclaves ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
short-haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
non-resident alien [NRA] بیگانه غیر مقیم
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
revolutionized در کشور ایجاد شورش کردن
imported به کشور اوردن افهار کردن
revolutionising در کشور ایجاد شورش کردن
import به کشور اوردن افهار کردن
revolutionises در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionised در کشور ایجاد شورش کردن
to emigrate [to] مهاجرت کردن [به] [به کشور دیگررفتن]
revolutionizes در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionize در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizing در کشور ایجاد شورش کردن
importing به کشور اوردن افهار کردن
deportation تبعید و بیرون کردن فردخارجی از کشور
to face a serious problem for the country روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to move one's operation offshore شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
to raise big problems for the country روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
To smuggle in to ( out of ) a country . جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
to raise big problems for the country مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
land n کشور
stated کشور
territory کشور
soil کشور
territories کشور
realm کشور
soils کشور
soiling کشور
state کشور
countries کشور
fatherlands کشور
fatherland کشور
nations کشور
nation کشور
stating کشور
common wealth کشور
states کشور
state- کشور
country کشور
realms کشور
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
Egypt کشور مصر
Zimbabwe کشور زیمبابوه
abroad خارج از کشور
mother country کشور اصلی
mother countries کشور اصلی
turkeys کشور ترکیه
traitor to the countruy خائن کشور
Rwanda کشور رواندا
Qatar کشور قطر
stating جمهوری کشور
states جمهوری کشور
department of the enterior وزارت کشور
Portugal کشور پرتغال
Philippines کشور فیلیپین
Peru کشور پرو
Paraguay کشور پاراگوئه
traitor to one's country خائن به کشور
turkey کشور ترکیه
Venezuela کشور ونزوئلا
state جمهوری کشور
Hungary مجارستان [کشور]
attack origine کشور اغازکننده تک
Spain کشور اسپانیا
southland کشور نیمروز
assyria کشور اشور
Ukraine کشور اوکرانی
Uganda کشور اوگاندا
America کشور امریکا
neighbouring country [British E] کشور همسایه
neighboring state [American E] کشور همسایه
bordering country کشور همسایه
Uruguay کشور اوروگوئه
Canada کشور کانادا
theocrat خداوند کشور
the youth of the country جوانان کشور
the superme court دیوانعالی کشور
the play of europe کشور سویس
Vietnam کشور ویتنام
Burma کشور برمه
Home Office وزارت کشور
Zambia کشور زامبیا
ministry of the interior وزارت کشور
state- جمهوری کشور
Tunisia کشور تونس
Sri Lanka کشور سریلانکا
Somalia کشور سومالی
Singapore کشور سنگاپور
Czechoslovakia کشور چکوسلواکی
inland درون کشور
respublica کشور جمهوری
respublica جمهوری کشور
Sierra Leone کشور سیرالئون
stated جمهوری کشور
Sudan کشور سودان
Suriname کشور سورینام
country of origin کشور مبداء
Togo کشور توگو
Thailand کشور تایلند
Tanzania کشور تانزانیا
sending state کشور فرستنده
Sweden کشور سوئد
secretary of state for home affairs وزیر کشور
sea power کشور دریایی
Swaziland کشور سوازیلند
Senegal کشور سنگال
fairyland کشور پریان
Mexico کشور مکزیک
land of the rising sun کشور ژاپن
great power کشور با قدرت
Mali کشور مالی
Korea کشور کره
Greece کشور یونان
Maldives کشور مالدیو
Malaysia کشور مالزی
kingdom کشور قلمروپادشاهی
Malawi کشور مالاوی
in these parts <adv.> در این کشور
Ecuador کشور اکوادر
interior ministry وزارت کشور
Cambodia کشور کامبوج
Cameroon کشور کامرون
in this country <adv.> در این کشور
cloud-cuckoo-land کشور پریون
Colombia کشور کلمبیا
Costa Rica کشور کاستاریکا
Cuba کشور کوبا
Liberia کشور لیبریا
Djibouti کشور جی بوتی
Luxembourg کشور لوکزامبورگ
Hungary کشور مجارستان
Indonesia کشور اندونزی
host nation کشور میزبان
Jamaica کشور جامائیکا
Kenya کشور کنیا
dependencies کشور غیرمستقل
Kiribati کشور کیریباتی
Kuwait کشور کویت
Laos کشور لائوس
Lesotho کشور لسوتو
host country کشور میزبان
Honduras کشور هندوراس
high court of دیوانعالی کشور
Eire کشور ایرلند
Fiji کشور فیجی
Finland کشور فنلاند
Gabon کشور گابن
Holland کشور هلند
Ghana کشور غنا
Ghana کشور گانا
Great Britain کشور انگلیس
Guatemala کشور گواتمالا
home country کشور اصلی
dependency کشور غیرمستقل
Guyana کشور گیانا
independency کشور مستقل
Libya کشور لیبی
Mozambique کشور موزامبیک
oversea خارج از کشور
traitor خائن به کشور
Andorra کشور آندورا
fisc خزانه کشور
Angola کشور انگولا
traitors خائن به کشور
Niger کشور نیجر
Argentina کشور آرژانتین
Bahamas کشور باهاما
Nigeria کشور نیجریه
Bahrain کشور بحرین
ottoman کشور عثمانی
deportation اخراج از کشور
expulsions اخراج از کشور
New Zealand کشور زلاندنو
expulsion اخراج از کشور
nationwide در سرتاسر کشور
treason خیانت به کشور
Nicaragua کشور نیکاراگوا
Nepal کشور نپال
Albania کشور آلبانی
Bangladesh کشور بنگلادش
Namibia کشور نامیبیا
friendly state کشور دوست
fairylands کشور پریان
friendly state کشور خودی
Namibia کشور نامیبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com