English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (8 milliseconds)
English Persian
nonce مقصود فعلی
Search result with all words
for the nonce برای مقصود فعلی
Other Matches
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object module واحد مقصود ماژول مقصود
object code برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
actuals فعلی
present-day فعلی
actual فعلی
present conditions شرایط فعلی
present value ارزش فعلی
current ratio وضعیت فعلی
current graph نمودار فعلی
celestial gion کره فعلی
capital value ارزش فعلی
actual state of affairs وضع فعلی
acceptance by conduct قبول فعلی
very واقعی فعلی
status quo وضع فعلی
present value ارزش فعلی
present worth ارزش فعلی
net present value ارزش فعلی خالص
verbal فعلی تحت اللفظی
current directory دایرکتوری جاری یا فعلی
current فعلی اخرین اطلاعات
currents فعلی اخرین اطلاعات
current location counter شمارنده مکان فعلی
current purchasing power قدرت خرید فعلی
innuendo مقصود
objectless بی مقصود
innuendos مقصود
innuendoes مقصود
purposelessly مقصود
no offences was meant مقصود
point مقصود
objects مقصود
meanings مقصود
significance مقصود
objected مقصود
object مقصود
meaning مقصود
indirect objects مقصود
direct objects مقصود
designs مقصود
objective مقصود
design مقصود
objectives مقصود
objecting مقصود
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
physical ترتیب فعلی کابلها در شبکه
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
cumulative preferential سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
an inceptive verb فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
purpose غرض مقصود
inexpressive نرساننده مقصود
to what end? برای چه مقصود
objective language زبان مقصود
object routin روال مقصود
purpose هدف مقصود
he has an a. to grind مقصود دارد
target program برنامه مقصود
object language زبان مقصود
object module واحد مقصود
object computer کامپیوتر مقصود
object code دستورالعمل مقصود
target disk دیسک مقصود
purposive متضمن مقصود
target language زبان مقصود
object program برنامه مقصود
object machine ماشین مقصود
purposes هدف مقصود
purposes غرض مقصود
misconstruing در فهمیدن مقصود
ideas مقصود معنی
misconstrues در فهمیدن مقصود
purposefully با داشتن مقصود
misconstrued در فهمیدن مقصود
sentiment نیت مقصود
misconstrue در فهمیدن مقصود
idea مقصود معنی
input/output آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
do [verb] روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
To preserve the status quo . وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
up to d. تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
drifts مقصود جریان اهسته
drifting مقصود جریان اهسته
drifted مقصود جریان اهسته
drift مقصود جریان اهسته
object deck دسته کارت مقصود
proposition مقصود قیاس منطقی
And exactly what do you mean by that ? مقصود ؟( درمقام اعتراض )
To achieve ones object ( aim ) . به مقصود خود رسیدن
i misapprehended him مقصود او را درست نفهمیدم
now what did you mean by it مقصود شماچه بود
propositions مقصود قیاس منطقی
propositioning مقصود قیاس منطقی
propositioned مقصود قیاس منطقی
do you see what i mean? ایا میفهمید مقصود من چیست
what is the purpose of thislaw مقصود از این قانون چیست
object oriented programming برنامه نویسی مقصود گرا
lad der وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
operand عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
an impersonal verb فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
jump instruction موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
much little هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
what do you meant مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
end روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
dedicated کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
that is i. to this purpose برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
The moral point of this story is that… مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
DSW کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
devices کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
traces روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traced روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
feather-bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
plotter رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotters رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
fullwrite professional یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
current operating allowance سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com