English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
terrain avoidance ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
Other Matches
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
axis of control محورکنترل خودکار هواپیما
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
avionic مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
mach trim compensator دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
terrain avoidance اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
radar altitude ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
wave off به زمین ساییده شدن هواپیما
ground fire تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
ceilings ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ceiling ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
departure end نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
trim for take off سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
pickup field زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
lift-off جدا شدن یک هواپیما یا هررسانگر دیگر از زمین یا ازرسانگر مادر
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
arrested جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrests جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrest جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
block age ممانعت
restraints ممانعت
restraint ممانعت
molestation ممانعت
exclusion ممانعت
debarment ممانعت
prevention ممانعت
withholds ممانعت
withholding ممانعت
withhold ممانعت
forbiddance ممانعت
withheld ممانعت
obstructions ممانعت
obstruction ممانعت
interdiction ممانعت
interdict ممانعت
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
check ممانعت کردن
checks ممانعت کردن
hanging prevention ممانعت از تعلیق
blockage ممانعت دریایی
checked ممانعت کردن
denial measures اصول ممانعت
preventer ممانعت کننده
interference ممانعت غیرمجاز
trade barrier ممانعت تجاری
prohibition تحریم ممانعت
liberalizer رافع ممانعت
steric hindrance ممانعت فضایی
forfend ممانعت کردن
impede ممانعت کردن
impeded ممانعت کردن
impedes ممانعت کردن
annoyance ممانعت ازردگی
area interdiction ممانعت در منطقه
blockages ممانعت دریایی
turn a deaf ear to <idiom> ممانعت از شنیدن
area interdiction ممانعت منطقهای
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
stall ماندن ممانعت کردن
liberalizing رفع ممانعت کردن
liberalised رفع ممانعت کردن
liberalizes رفع ممانعت کردن
liberalises رفع ممانعت کردن
stalling ماندن ممانعت کردن
liberalising رفع ممانعت کردن
liberalize رفع ممانعت کردن
hindered rotation چرخش ممانعت شده
write inhibit ring حلقه ممانعت از نوشتن
liberalized رفع ممانعت کردن
rein ممانعت لجام زدن
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
prevent مانع شدن ممانعت کردن
denial measures تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
blocking and chocking ممانعت و راه بندی کردن
competition clause شرط ممانعت از دخول دیگران
prevented مانع شدن ممانعت کردن
preventing مانع شدن ممانعت کردن
prevents مانع شدن ممانعت کردن
blankest ممانعت از امتیاز گیری حریف
blank ممانعت از امتیاز گیری حریف
forestalls پیش افتادن ممانعت کردن
mutual exclusion ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
forclosure سلب حق اقامه دعوی ممانعت
forestall پیش افتادن ممانعت کردن
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
denials ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
preventive عامل ممانعت جلوگیری کننده
forestalled پیش افتادن ممانعت کردن
denial ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
clearing block قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
precluded مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
preclude مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
precludes مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
obstruction حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
precluding مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
obstructions حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
interdiction ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
interdict ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
stickers اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
sticker اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
back pressure valve سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com