English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
Other Matches
radio ferquency بسامد رادیویی
r.f. بسامد رادیویی
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
fades از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
fade از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source منبع خطی منبع شبکه
ratings توان نامی توان قدرت
rating توان نامی توان قدرت
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
frequence بسامد
low frequency کم بسامد
low frequency بسامد کم
l.f. بسامد کم
f بسامد
frequency generator بسامد زا
syntonic هم بسامد
frequencies بسامد
frequency بسامد
frequency response خم دامنه- بسامد
h.f. بسامد زیاد
group frequency بسامد گروهی
frequency table جدول بسامد
fundamental frequency بسامد اصلی
inermediate frequency بسامد واسطه
low frequency compensation تقویت بسامد کم
vibrational frequency بسامد ارتعاش
video frequency بسامد ویدئو
voice frequency بسامد صدایی
wave frequency بسامد موج
limiting frequency بسامد حدی
law of frequency قانون بسامد
word frequency بسامد واژگانی
frequency meter بسامد سنج
cut off frequency بسامد قطع
field frequency بسامد میدان
field repetition rate بسامد میدان
flow frequency بسامد بدهها
frame frequency بسامد صحنه
frequency band باند بسامد
frequency change تغییر بسامد
frequency change تبدیل بسامد
frequency compensation تقویت بسامد
frequency converter تبدیل گر بسامد
frequency converter تغییردهنده بسامد
frequency curve منحنی بسامد
frequency diagram نمودار بسامد
frequency graph نمودار بسامد
frequency distribution توزیع بسامد
frequency function تابع بسامد
frequency indicator بسامد نما
high frequency بسامد بالا
natural frequency بسامد طبیعی
absolute frequency بسامد مطلق
angular frequency بسامد زاویهای
audio frequency بسامد سمعی
audio frequency بسامد صوتی
frequency count شمار بسامد
beat frequency بسامد زنهای
picture frequency بسامد تصویر
threshold frequency بسامد استانه
carrier frequency بسامد حامل
theoretical frequency بسامد نظری
resonant frequency بسامد همنوا
thershold frequency بسامد استانه
v.l.f. بسامد بسیار کم
m.f. بسامد متوسط
marginal frequency بسامد کناری
medium frequency بسامد متوسط
relative frequency بسامد نسبی
resting frequency بسامد سکوت
sonic frequency بسامد صوتی
sound frequency بسامد صوتی
modulation frequency بسامد تلفیق
flicker fusion frequency بسامد در هم امیزی سوسوها
automatic frequency control نافم خودکار بسامد
intermediate frequency transformer مبدل بسامد واسطه
frequency histogram نمودار ستونی بسامد
frequency changer تغییر دهنده بسامد
v.h.f. بسامد بسیار زیاد
low frequency padder خازن تنظیم بسامد کم
high frequency current جریان با بسامد زیاد
high frequency compensation تقویت بسامد زیاد
observed frequency بسامد مشاهده شده
padder خازن تنظیم بسامد کم
beat frequency oscillator اوسیلاتور با بسامد زنهای
ultrahigh frequency بسامد ماوراء زیاد
clock frequency بسامد زمان سنجی
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
mfm ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
pushing figure اندیس تغییر بسامد پایین
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
modified frequency modulation recording ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
frequency changer crystal بلور تغییر دهنده بسامد
high frequency trimmer خازن تنظیم بسامد زیاد
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
cff بسامد شاخص در سوسو زدن
pulling figure اندیس تغییر بسامد بالا
frequency polygon نمودار چند ضلعی بسامد
radioed رادیویی
radioing رادیویی
radios رادیویی
broadcasting رادیویی
radio رادیویی
conversion loss of frequency changer cry اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
radiometeorograph هوانگار رادیویی
radiographic مخابرات رادیویی
radiographic عکس رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radiophotograph عکس رادیویی
radio wave موج رادیویی
radio silence سکوت رادیویی
radio sextant سکستانت رادیویی
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
telephoto عکاسی رادیویی
radmail پست رادیویی
receiving set گیرنده رادیویی
telephotography عکاسی رادیویی
receiver گیرنده رادیویی
receivers گیرنده رادیویی
compere مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
wirephoto عکاسی رادیویی
space radiation تشعشع رادیویی
radio dicipline انضباط رادیویی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio horizon افق رادیویی
radio frequency فرکانس رادیویی
play by play پخش رادیویی
radiophoto عکاسی رادیویی
listening silence سکوت رادیویی
hertzian wave موج رادیویی
phototelegraphy عکاسی رادیویی
wave موج رادیویی
electronic locator فلزیاب رادیویی
metal locator فلزیاب رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio compass قطبنمای رادیویی
radio call sign معرف رادیویی
transmitter فرستنده رادیویی
transmitters فرستنده رادیویی
radio broadcasting پخش رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
call sign معرف رادیویی
call signs معرف رادیویی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio receiver گیرنده رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
radio metal locator فلزیاب رادیویی
facsimile عکاسی رادیویی
faxed عکاسی رادیویی
facsimiles عکس رادیویی
waved موج رادیویی
waves موج رادیویی
facsimiles عکاسی رادیویی
waving موج رادیویی
faxing عکاسی رادیویی
fax عکاسی رادیویی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
faxes عکاسی رادیویی
facsimile عکس رادیویی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
radioing پیام رادیویی فرستادن
radio پیام رادیویی فرستادن
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
direction finder جهت یاب رادیویی
radiotelegraphic تلگراف رادیویی کردن
radiographs پوتونگار عکس رادیویی
play by play پخش رادیویی مسابقه
wave front جبهه امواج رادیویی
radios پیام رادیویی فرستادن
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radiograph پوتونگار عکس رادیویی
net call sign معرف رادیویی شبکه
telemetry مسافت سنجی رادیویی
tactical call sign معرف رادیویی تاکتیکی
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
skip zone منطقه کور رادیویی
radiotelegraph تلگراف رادیویی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com