Dictiornary-Farsi | منبع نیروی مکانیکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
motor	منبع نیروی مکانیکی
motor-	منبع نیروی مکانیکی
motored	منبع نیروی مکانیکی
motors	منبع نیروی مکانیکی


Other Matches

vibrator	منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators	منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
mechanises	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
ups	منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
mechanicalism	عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
uninterruptable power supply	منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock	موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source	منبع خطی منبع شبکه
magneto electricity	نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school	انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc	نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f	force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque	نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army	پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary	نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force	نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land	زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force	نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force	نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy	نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion	حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force	نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation	قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope	نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower	نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism	نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
mechnical	مکانیکی
gadgets	مکانیکی
mechanical	مکانیکی
gadget	مکانیکی
shovelled	بیل مکانیکی
mechanical efficiency	راندمان مکانیکی
mechanical drawing	ترسیم مکانیکی
mechanical properties	خواص مکانیکی
dynamic viscosity	گرانروی مکانیکی
grab bucket	بیل مکانیکی
dashpot	خفه کن مکانیکی
mechanical resolution	تراکم مکانیکی
mechanical stabilization	استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization	تثبیت مکانیکی
buckets	بیل مکانیکی
actuator	عملگر مکانیکی
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
grab crane	بیل مکانیکی
grab excavator	بیل مکانیکی
mechanical energy	انرژی مکانیکی
ultrasonic	نوسانات مکانیکی
forklift track	بیل مکانیکی
robot	ادم مکانیکی
mechanical efficiency	کارایی مکانیکی
mechanic	هنرور مکانیکی
mechanical efficiency	بازده مکانیکی
mechanical stimulation	تحریک مکانیکی
power shovel	بیل مکانیکی
mechanician	هنرور مکانیکی
mechanicalness	خاصیت مکانیکی
bucket	بیل مکانیکی
mechanisms	اجزاء مکانیکی
mechanic recepter	گیرنده مکانیکی
mechanism	اجزاء مکانیکی
shoveled	بیل مکانیکی
crane shovel	بیل مکانیکی
shoveling	بیل مکانیکی
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
mechanical advantage	مزیت مکانیکی
mechanotherapy	معالجه مکانیکی
contact sweeping	روبیدن مکانیکی
contact mine	مین مکانیکی
robots	ادم مکانیکی
automatons	ادم مکانیکی
automaton	ادم مکانیکی
mechanically	بطور مکانیکی
shovels	بیل مکانیکی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
shovelling	بیل مکانیکی
mechanical translation	ترجمه مکانیکی
shovel	بیل مکانیکی
gadgetry	وسایل کوچک مکانیکی
mechanical data processing	پردازش داده مکانیکی
mechanical analysis	تجزیه مکانیکی خاک
grab bucket crane	جرثقیل با بیل مکانیکی
mechanical equivalent of heat	هم ارز مکانیکی گرما
fractional sampling	نمونه گیری مکانیکی
elision	باقوه مکانیکی شکستن
mechanism	عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms	عوامل مکانیکی مکانیزم
power rammer	زمین کوب مکانیکی
fan blower	بادزن مکانیکی یاماشینی
static equilibrium	تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
mechanical move	حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
mechanical equilibrium	تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
electronic	یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
boom	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful	حجم و اندازه بیل مکانیکی
boomed	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
Marine Corps	نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft	هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
workbenches	میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical time fuze	ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
workbench	میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical sweep	مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical powers	نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
ascender	وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
power	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
thermodynamics	مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
materiel	قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
docking	ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
lever watch	سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
rocker shovel	بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
powers	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
inductive coupling	شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
coupler	وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
break down	توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
electromotion	جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
major cycle	کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
backplane	مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
android	نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
thermal shock	تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
selector	وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors	وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
stepped motor	دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
burster	یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
actuator	وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
pool	منبع
origins	منبع
head spring	منبع
receptacle	منبع
origin	منبع
cisterns	منبع
cistern	منبع اب
cistern	منبع
fountains	منبع
fount	منبع
receptacles	منبع
resource	منبع
water supply	منبع اب
fountain	منبع
water supplies	منبع اب
cisterns	منبع اب
supply	منبع
source code	کد منبع
supplied	منبع
wellspring	منبع
references	منبع
rootstock	منبع
resourc	منبع
water system	منبع اب
supplying	منبع
pooled	منبع
pools	منبع
small reservoir at well top	منبع
hotbed	منبع
source	منبع
reference	منبع
hotbeds	منبع
retraction lock	وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
ganged	وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
stop [Engineering]	توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
end stop [Engineering]	توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
cabs	اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cab	اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
attack origine	محل یا منبع تک
voltage source	منبع قدرت
word of mouth <idiom>	از منبع موثق
voltage source	منبع الکتریسیته
source data	دادههای منبع
aliunde	از منبع دیگر
wellhead	منبع چشمه
source computer	کامپیوتر منبع
source	منبع منشاء
source document	سند منبع
cold water supply	منبع ابسرد
voltage source	منبع ولتاژ
cooling water supply	منبع اب سرد
electron emitter	منبع الکترون
source register	ثبات منبع
source routine	روال منبع
thermal reservoir	منبع گرما
store of value	منبع ارزش
system resource	منبع سیستم
data source	منبع داده
current supply	منبع جریان
elevated tanke	منبع اب هوائی
elevator boot	منبع بالابر
cold body	منبع سرد
source listing	لیست منبع
fountainhead	منبع خبر
source of power	منبع قدرت