Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
English
Persian
house
منزل گزیدن
housed
منزل گزیدن
houses
منزل گزیدن
Search result with all words
room
مسکن گزیدن منزل دادن به
rooms
مسکن گزیدن منزل دادن به
Other Matches
selected
گزیدن
choosing
گزیدن
take one's stand
جا گزیدن
stinging
گزیدن
bite
گزیدن
selects
گزیدن
bites
گزیدن
select
گزیدن
chooses
گزیدن
choose
گزیدن
sting
گزیدن
selecting
گزیدن
stings
گزیدن
switched
راه گزیدن
inhabit
بودباش گزیدن در
immigrates
میهن گزیدن
switch
راه گزیدن
bield
مسکن گزیدن
indwell
مسکن گزیدن
immigrated
میهن گزیدن
immigrate
میهن گزیدن
inhabiting
بودباش گزیدن در
inhabits
بودباش گزیدن در
guest
مسکن گزیدن
guests
مسکن گزیدن
switches
راه گزیدن
immigrating
میهن گزیدن
to take up one's quarters
بودباش گزیدن
reelect
دوباره گزیدن
dwells
اقامت گزیدن
dwelled
اقامت گزیدن
to take one's stand
جای گزیدن
dwell
اقامت گزیدن
to exile oneself
غربت گزیدن
laager
در اردو مسکن گزیدن
inhabit
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
inhabits
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
inhabiting
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
hearth
منزل
inn
منزل
inns
منزل
withindoors
در منزل
commorancy
منزل
dwellings
منزل
dwelling
منزل
lodgings
منزل
lodging
منزل
hearths
منزل
pied-a-terre
منزل
stages
منزل
stage
منزل
pieds-a-terre
منزل
biding
منزل
halting place
منزل
home
منزل
habitation
منزل
habitations
منزل
houseful
یک منزل بر
domiciles
منزل
abodes
منزل
lodged
منزل
lodges
منزل
hospice
منزل
domicile
منزل
homes
منزل
house
منزل
housed
منزل
abode
منزل
hospices
منزل
houses
منزل
lodge
منزل
encamps
منزل دادن
take up ones abode
منزل کردن
dwelling house
منزل مسکونی
accommodating
منزل مناسب
residance telephone
تلفن منزل
lodgment or lodge
منزل گیری
accomodate
منزل دادن
encage
منزل دادن
to move out
[از منزل]
رفتن
household economy
تدبیر منزل
dwelt
منزل داشت
home address
آدرس منزل
He came out of the house.
از منزل درآمد
dwelt
منزل کرد
housework
کار منزل
house arrest
توقیف در منزل
to take up one's quarters
منزل کزدن
to shift one's lodging
تغییردادن منزل
quarters
منزل بخش
encamping
منزل دادن
homeward
بطرف منزل
lodged
منزل دادن
lodged
منزل کردن
outdoors
خارج از منزل
alfresco
خارج از منزل
housekeeping
اداره منزل
board
منزل کردن
boarded
منزل کردن
roost
منزل کرن
home economics
اقتصاد منزل
roosting
منزل کرن
roosts
منزل کرن
roosted
منزل کرن
home economics
تدبیر منزل
digging
خانه منزل
lodges
منزل کردن
accommodates
منزل دادن
encamped
منزل دادن
camped
منزل کردن
lodge
منزل دادن
camp
منزل کردن
abide
منزل کردن
dwellings
منزل کردن
lodge
منزل کردن
abided
منزل کردن
encamp
منزل دادن
abides
منزل کردن
accommodate
منزل دادن
dwelling
منزل کردن
camps
منزل کردن
accommodated
منزل دادن
lodges
منزل دادن
halfway houses
منزل نیمه راه
WI'll you take me home?
مرا به منزل می رسانید ؟
To put up at a place .
درجایی منزل کردن
Is there anybody at home ? Anybody home ?
کسی منزل هست ؟
to fix up
منزل دادن پوشانیدن
pets
حیوان اهلی منزل
pet
حیوان اهلی منزل
I am staying at the hotel.
در هتل منزل دارم.
petted
حیوان اهلی منزل
to move out
[از منزل]
بارکشی کردن
halfway house
منزل نیمه راه
lodgment
منزل گیری استقرار
house wiring switch
کلید برق منزل
house service meter
کنتور برق منزل
withindoors
اشخاص داخل منزل
search warrants
حکم تفتیش منزل
accommodation
منزل وسایل راحتی
manors
ملک تیولی منزل
houseplant
گیاه توی منزل
houseplants
گیاه توی منزل
accommodations
منزل وسایل راحتی
search warrant
حکم تفتیش منزل
manor
ملک تیولی منزل
well lodged
دارای منزل راحت
lodgement
منزل گیری استقرار
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
domiciles
منزل یا مرکز مهم امور
domicile
منزل یا مرکز مهم امور
outhouse
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouses
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
easement
راحت شدن از درد منزل
to put up
منزل دادن به نامزد کردن
put up
طرح کردن منزل دادن
put-up
طرح کردن منزل دادن
A load askew does not reach its destination .
<proverb>
بار کج به منزل نمى رسد .
eating out
صرف غذا بیرون از منزل
speciality of the house
غذای مخصوص طبخ منزل
He went home on leave .
مرخصی گرفت رفت منزل
I'll be at home today .
امروز منزل خواهم بود
A light burden soon reaches home .
<proverb>
بار سبک زود به منزل مى رسد .
come and take p luck with us
بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
with whom do you board
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
subsidized accommodation
منزل با کمک هزینه
[کرایه و غیره]
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
where do you live
کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
Try to be home before dark.
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
barracking
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
Floreale
[سبک تزئینات منزل در معماری هنر نوی ایتالیا]
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Lets go to my house for pot luck .
برویم منزل ما با لا خره یک لقمه نان وپنیر پیدا می شود
The hotel was home from home .
هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
to register with the police
نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن
[نقل منزل]
Home , sweet home .
هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
yule log
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
house
منزل دادن پناه دادن
housed
منزل دادن پناه دادن
houses
منزل دادن پناه دادن
quarantined
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com