English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
ecclesiastical منسوب به کلیسا
Other Matches
exonarthex [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder ارشد کلیسا شیخ کلیسا
owing منسوب
attributed منسوب
affined منسوب
relative منسوب
sib منسوب
of kin منسوب
ammino منسوب به امونیاک
refer منسوب داشتن
sib منسوب نسبی
dantesque منسوب به دانته
fairness منسوب به پریان
kin خویشی منسوب
relativization منسوب کردن
referred منسوب داشتن
refers منسوب داشتن
consular منسوب به کنسول
aeolian منسوب به ائولوس
strategic منسوب به strategy
capitalistic منسوب به سرمایه داری
detrital منسوب به اوار سایشی
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
astrophysical منسوب به فیزیک نجومی
amaranthine منسوب به تاج خروس
agnatic منسوب از طرف پدر
autonomic منسوب به دستگاه عصبی خودکار
adenoidal منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
astrological منسوب به علم ستاره شناسی
in law خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
iliad داستان حماسی منسوب به هومر
next of kin نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
adenoid شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
ulysses اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
Dantesqua [منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
draconic منسوب به اقشزخ قانون گذاراتنی در 621 پیش ازمیلاد
bluestocking منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestockings منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
Spanish knot گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
churchgoer کلیسا رو
churchgoers کلیسا رو
churches کلیسا
kirk کلیسا
church کلیسا
bethel کلیسا
stair towers turrets کلیسا
Mohtasham design طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
kirk به کلیسا رفتن
congregation حضاردر کلیسا
congregations حضاردر کلیسا
kirkman عضو کلیسا
lay reader قاری کلیسا
nave portal مدخل کلیسا
presbyter شیخ کلیسا
ostiary دربان کلیسا
territoriality کلیسا سالاری
churchly مربوط به کلیسا
territorialism کلیسا سالاری
tympanum جبهه کلیسا
chapelry حوزه کلیسا
facing the church روبروی کلیسا
god's acre محوطه کلیسا
undercroft اتاق کلیسا
tympanon جبهه کلیسا
tympan جبهه کلیسا
steeple مناره کلیسا
transept بازویی کلیسا
transept جناح کلیسا
transepts بازویی کلیسا
transepts جناح کلیسا
nave رواق کلیسا
naves رواق کلیسا
Ecclesilogy کلیسا شناسی
churchmen نگهبان کلیسا
churchman نگهبان کلیسا
steeple برج کلیسا
steeples مناره کلیسا
crypt سرداب کلیسا
crypts سرداب کلیسا
churchyard حصار کلیسا
churchyard حیاط کلیسا
churchyards حصار کلیسا
churchyards حیاط کلیسا
double church کلیسا دو طبقه
crowde سرداب کلیسا
sextons خادم کلیسا
camarin معبد در کلیسا
blind storey تریبون کلیسا
steeples برج کلیسا
croude سرداب کلیسا
ambulacrum صحن کلیسا
sexton خادم کلیسا
chancel محراب کلیسا
crowd سرداب کلیسا
croud سرداب کلیسا
chancelor جداره مشبک [کلیسا]
aumbry [تورفتگی در دیوار کلیسا]
helm [تاج مخروطی کلیسا]
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
esonarthex [هشتی ورودی کلیسا]
back-aisle راهرو پشت کلیسا
pastorium مقر شبان کلیسا
pastorate مقام شبانی کلیسا
parvis حیاط یا دیوارجلو کلیسا
parament تزئینات اویختنی کلیسا
epi [مناره مخروطی کلیسا]
altar-table میز مقدس در کلیسا
tazza سنگاب بزرگ کلیسا
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
chancel-arch قوسی شبستان کلیسا
cathedra [صندلی اسقف در کلیسا]
the church e. سازمان قانونی کلیسا
ante-church پیش ناو کلیسا
campanile محل ناقوس کلیسا
shepherdess شبان کلیسا که زن باشد
almonry صدقه خانه کلیسا
ban اعلان ازدواج در کلیسا
shepherdesses شبان کلیسا که زن باشد
Deans رئیس کلیسا یادانشکده
belfry برج ناقوس کلیسا
belfries برج ناقوس کلیسا
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
church warden متصدی دارایی کلیسا
Dean رئیس کلیسا یادانشکده
campanile برج کلیسا منار
banning اعلان ازدواج در کلیسا
bans اعلان ازدواج در کلیسا
chanter سرود خوان کلیسا
spire تاجک مخروطی کلیسا
lay clerk سرود خوان کلیسا
narthex هشتی ورودی کلیسا
spires تاجک مخروطی کلیسا
narthex ایوان غربی کلیسا
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
beadle مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
churchgoer کسی که مرتب به کلیسا میرود
bema [بلندترین قسمت شبستان کلیسا]
churchgoers کسی که مرتب به کلیسا میرود
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
deambulatory [راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
epistle side [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
piscina حوض شنا سنگاب کلیسا
hagioscope [گشادگی اریب در دیوار کلیسا]
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
choir loft جای مخصوص خواندن کلیسا
impropriator تفریط کننده دارایی کلیسا
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
acrus choralis [جدار بین گروه کر و شبستان کلیسا]
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
abbeys کلیسا نام کلیسای وست مینستر
abbey کلیسا نام کلیسای وست مینستر
bridal door [مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
naves سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
credence [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
anthem سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
anthems سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
nave سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
agape غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
parishes بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
sedilia یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
quirister دسته سرودخوانان کلیسا باهم خواندن
sacristy محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
ecclesiastics علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
sacristan متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
sacrist متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
mninster دیر عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
lichgate طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا
ecclesiastic علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
impropriation دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
to i. any one into abenefice کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
advowson حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
poppy head خشخاش ارایش گلدسته واردربالای صندلیهای کلیسا
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
prebend محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
verger متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
encaenia جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
Doom [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
prebendal محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com