Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
company secretary	منشی شرکت
Other Matches
letterhead	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
secretaries	منشی
clerk	منشی
characteristically	منشی
secretary	منشی
characteristic	منشی
actuaries	منشی
score keeper	منشی
actuary	منشی
amanuensis	منشی
clerks	منشی
penman	منشی
doggery	سگ منشی
gentility	اقا منشی
beggarliness	گدا منشی
kingliness	شاه منشی
particianship	بزرگ منشی
character trait	صفت منشی
lordliness	لرد منشی
hauteur	بزرگ منشی
manorialism	ارباب منشی
flag secretary	منشی تیمسار
clerkship	منشی گری
secretaryship	منشی گری
secretary of embassy	منشی سفارت
sacerdocy	کشیش منشی
queenliness	ملکه منشی
puerilism	کودک منشی
piggishness	خوک منشی
drafter	منشی پیام
lordliness	بزرگ منشی مناعت
clerk of the course	منشی گروه داوران
meanness	گدا منشی خست
gentlemanly	از روی بزرگ منشی
piggishly	ازروی خوک منشی
international finance corporation	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
secretariate	منشی گری کارمندان دبیرخانه
Let the secretary get on with it .	بگذارید منشی کارش را بکند
scribes	کاتب نسخههای خطی منشی
scribe	کاتب نسخههای خطی منشی
private	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
patronizingly	ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
components	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
docket	صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing	صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets	صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed	صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
business group	شرکت سهامی [شرکت]
body corporate	شرکت شرکت سهامی
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
anglicization	انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
component command	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
development support library	امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
participation	شرکت
incorporation	شرکت
contributions	شرکت
contribution	شرکت
corporation	شرکت
corporations	شرکت
enterprises	شرکت
houses	شرکت
concerns	شرکت
concern	شرکت
handing	شرکت
EIS	ول شرکت
housed	شرکت
house	شرکت
consociation	شرکت
business	شرکت
fellowsh	شرکت
businesses	شرکت
association	شرکت
associations	شرکت
hand	شرکت
firm	شرکت
firmest	شرکت
partnerships	شرکت
partnership	شرکت
company	شرکت
companies	شرکت
cahoot	شرکت
firms	شرکت
firmer	شرکت
enterprise	شرکت
cooperative society	شرکت تعاونی
compulsory partnership	شرکت قهری
company union	اتحادیه شرکت
mutual company	شرکت تعاونی
economic unit	خانوار شرکت
contributing	شرکت کردن
partook	شرکت کردن
take a hand at	شرکت کردن در
corporately	بصورت شرکت
company network	شبکه شرکت
company seal	مهر شرکت
principal	شرکت اصلی
principals	شرکت اصلی
company law	قوانین شرکت
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
dissolution of a company	انحلال شرکت
society	شرکت کمیته
sit out	شرکت نداشتن در
societies	شرکت کمیته
subsidiary company	شرکت فرعی
cooperative company	شرکت تعاونی
proprietary company	شرکت خصوصی
shipping agent	شرکت حمل
stock company	شرکت سهامی
winding up of a company	انحلال شرکت
dissolution of partner ship	فسخ شرکت
proportional liability partnership	شرکت نسبی
doctor to the company	پزشک شرکت
private company	شرکت خصوصی
subsidiaries	شرکت تابعه
private corporation	شرکت خصوصی
subsidiary	شرکت تابعه
cooperative	شرکت تعاونی
shipping company	شرکت کشتیرانی
private enterprise	شرکت خصوصی
certificate of incorporation	شرکت نامه
joint stock	شرکت سهامی
joint stock company	شرکت سهامی
champerty	شرکت در دعوا
associativity	شرکت پذیری
associative	شرکت پذیر
associated company	شرکت وابسته
artieles of association	شرکت ناور
articles of assosiation	اساسنامه شرکت
article of association	اساسنامه شرکت
article of a company	اساسنامه شرکت
inveluntary partnership	شرکت قهری
invalidation of company	بطلان شرکت
general partnership	شرکت تضامنی
giant corporation	شرکت بزرگ
go into	شرکت کردن در
holding company	شرکت مرکزی
holding company	شرکت مالک
civil partnership	شرکت مدنی
house flag	پرچم شرکت
branch of a company	شعبه شرکت
insurance company	شرکت بیمه
intel corporation	شرکت اینتل
corporativism	شرکت گرایی
memorandom of association	اساسنامه شرکت
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
participating	شرکت کننده
electric company	شرکت برق
participable	شرکت کردنی
participable	شرکت بردار
corporatism	شرکت گرایی
participative	شرکت کننده
joint-stock company	شرکت سهامی
parent company	شرکت اصلی
microsoft corporation	شرکت مایکروسافت
memorandum of association	اساسنامه شرکت
ncr corporation	شرکت NCR
commercial company	شرکت تجاری
commercial firm	شرکت تجارتی
pall bearer	شرکت میکند
aiding and abetting	شرکت در جرم
affiliated company	شرکت وابسته
parcenary	شرکت در ارث
parcenary	شرکت مشاع
acting company	شرکت عامل
parent company	شرکت مادر
joint-stock companies	شرکت سهامی
partaking	شرکت کردن
equities	حق صاحبان شرکت
unity	وحدت شرکت
corporations	شرکت سهامی
corporation	شرکت سهامی
share [in]	شرکت [سهم] [در]
assists	شرکت جستن
assisting	شرکت جستن
assisted	شرکت جستن
assist	شرکت جستن
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
equity	حق صاحبان شرکت
entry	شرکت کننده
business	شرکت تجاری
partakes	شرکت کردن
partaken	شرکت کردن
partake	شرکت کردن
entrepreneurs	موسس شرکت
entrepreneur	موسس شرکت
founders	موسس شرکت
foundering	موسس شرکت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com