Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
danger area
منطقه خطرناک
Search result with all words
hot spot
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spots
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
Other Matches
compromising emanation
پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
run a risk
<idiom>
ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
hazardous
خطرناک
graves
بم خطرناک
grave
بم خطرناک
malignant
خطرناک
parlous
خطرناک
perilous
خطرناک
dicey
خطرناک
herculean
خطرناک
gravest
بم خطرناک
jeopardous
خطرناک
unsafe
خطرناک
critical
خطرناک
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
death trap
بسیار خطرناک
dangerousness
وضعیت خطرناک
between wind and water
در جای خطرناک
warm corner
جای خطرناک
disastrous
خطرناک فجیع
serious
سخت خطرناک
hazardous goods
کالاهای خطرناک
predicaments
وضع خطرناک
sthenic
قوی خطرناک
predicament
وضع خطرناک
perilously
بطور خطرناک
dangerously
بطور خطرناک
hazardous goods
امتعه خطرناک
death traps
بسیار خطرناک
black body
قسمت خطرناک
danger space
فضای خطرناک
marginal
حاشیهای خطرناک
pernicious anemia
کم خونی خطرناک
black propaganda
تبلیغات خطرناک
dangerous play
بازی خطرناک
danger bearing
سمت خطرناک
critically wounded
مجروح خطرناک
offensive weapon
سلاح خطرناک
venturesome
با تهور خطرناک
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
pixy
ادم بازیگوش و خطرناک
danger space
فضای هوایی خطرناک
pixies
ادم بازیگوش و خطرناک
pixie
ادم بازیگوش و خطرناک
calamitous
مصیبت بار خطرناک
breakneck
فوق العاده خطرناک
imminent
قریب الوقوع خطرناک
malignantly
بطور خطرناک یاردی
hairy
<idiom>
خطرناک
[اصطلاح روزمره]
dicey
<idiom>
خطرناک
[اصطلاح روزمره]
cockatrice
ادم خیلی مضر و خطرناک
subcritical
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
porbeagle
کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
krait
مار سمی و خطرناک هندی
wipe out
افتادن خطرناک از روی تخته موج
near collision
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
aldis lmap
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
small craft warning
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
labeled cargo
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
belt
منطقه
shingles
منطقه
areas
منطقه
regional
<adj.>
منطقه ای
belts
منطقه
local
<adj.>
منطقه ای
belted
منطقه
locale
منطقه
locales
منطقه
regions
منطقه
area
منطقه
region
منطقه
zone
منطقه
territories
منطقه
block
منطقه
districts
منطقه
blocks
منطقه
blocked
منطقه
separation zone
منطقه حد
zones
منطقه
district
منطقه
sector
منطقه
sectors
منطقه
territory
منطقه
closed area
منطقه ممنوعه
cerebral localization
منطقه بندی مخ
closed area
منطقه بسته
cone of silence
منطقه کور
coastal zone
منطقه ساحلی
feasible region
منطقه امکانپذیر
destruction site
منطقه تخریب
beatten zone
منطقه مضروبه
exclusion area
منطقه ممنوعه
combat area
منطقه رزم
drop zone
منطقه فرود
commercial area
منطقه تجاری
communication zone
منطقه مواصلات
dispersal area
منطقه پراکندگی
collecting point
منطقه تجمع
combat zone
منطقه رزم
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
controlled area
منطقه ممنوعه
critical region
منطقه بحرانی
attack zone
منطقه حمله
danger zone
منطقه خطر
blind zone
منطقه کور
crossing area
منطقه عبور
caution area
منطقه خطر
firing area
منطقه تیراندازی
dead area
منطقه بیروح
dead spot
منطقه ساکت
control area
منطقه کنترل
demilitarized zone
منطقه بی طرف
defiladed area
منطقه پوشیده
contact area
منطقه تماس
contact area
منطقه اخذتماس
contiguous zone
منطقه مجاور
defense zone
منطقه پدافند
defense sector
منطقه پدافندی
defended area
منطقه زیرپدافند
danger area
منطقه خطر
zone of aeration
منطقه هواگیر
target area
منطقه هدف
strike zone
منطقه خط سیر
sphere of influence
منطقه نفوذ
service area
منطقه سرویس
sensitive zone
منطقه حساس
seepage area
منطقه تراوش
seepage area
منطقه نفوذ
sector of search
منطقه کاوش
sector of fire
منطقه اتش
zine of saturation
منطقه اشباع
saturated zone
منطقه اشباع
safe area
منطقه بی خطر
safe area
منطقه امن
tensile zone
منطقه کششی
the frigid zone
منطقه افسرده
the frigid zone
منطقه منجمده
to move
[across]
[از]
[منطقه ای]
رد شدن
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
zoning
منطقه بندی
zone of fire
منطقه تیر
zone of action
منطقه عمل
weaving section
منطقه همبری
weaving section
منطقه تقاطع
vital area
منطقه حیاتی
trains area
منطقه بنه
torrid zone
منطقه حاره
restricted area
منطقه ممنوعه
residental quarter
منطقه مسکونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com