Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
Other Matches
ramps
منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
ramp
منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
landmarks
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmark
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
datum dan buoy
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
aircraft guide
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
transient
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
civision
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
plantation
کاشتن
put in
<idiom>
کاشتن
grows
کاشتن
insemination
کاشتن
implantation
کاشتن
grow
کاشتن
plantations
کاشتن
inseminate
کاشتن
inseminated
کاشتن
inseminates
کاشتن
inseminating
کاشتن
plants
کاشتن
plant
کاشتن
embed
کاشتن
embeds
کاشتن
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
disseminating
تخم کاشتن
disseminates
تخم کاشتن
disseminated
تخم کاشتن
disseminate
تخم کاشتن
dibble
نشاء کاشتن
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
implanting
فرو کردن کاشتن
repotting
در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted
در گلدان بزرگتر کاشتن
plant out
در فواصل معین کاشتن
implants
فرو کردن کاشتن
seeds
تخم ریختن کاشتن
seed
تخم ریختن کاشتن
repots
در گلدان بزرگتر کاشتن
repot
در گلدان بزرگتر کاشتن
implant
فرو کردن کاشتن
farmed
کاشتن زراعت کردن در
to plant out
درفاصلههای معین کاشتن
implanted
فرو کردن کاشتن
husbands
شخم زدن کاشتن
husband
شخم زدن کاشتن
farm
کاشتن زراعت کردن در
farms
کاشتن زراعت کردن در
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
fog signal
علایم مه
to sow wind and reap whirlwind
تخم بد کاشتن ومیوه بدترگرفتن
tree
شجره النسب درخت کاشتن
overpot
در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
intertill
در بین ردیفهای محصول کاشتن
till
زمین را کاشتن دخل پول
To sow the seeds of discrord.
تخم نفاق ودشمنی کاشتن
dibber
بیل تخم کاری کاشتن
tills
زمین را کاشتن دخل پول
to plant out
از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
qualifying symbols
علایم توصیفی
identification markings
علایم شناسایی
visual signal
علایم بصری
load lines
علایم بارگیری
informative signs
علایم اخباری
sleeve emblem
علایم سراستین
fiducial marks
علایم پوشاننده
control markings
علایم کنترل
draught marks
علایم ابخور
reflecting stud
علایم شبنما
hazard signs
علایم خطر
traffic sign
تابلو علایم
indication of masculinity
علایم رجولیت
plimsol mark
علایم بارگیری
morse code
علایم مورس
indication signs
علایم راهنمایی
cipher text
علایم رمز
citriculture
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
dan layers
شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
base symbol
علایم قراردادی مبنا
accounting symbol
علایم مشخصه حساب
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
signal
علایم مخابراتی مخابرات
signaled
علایم مخابراتی مخابرات
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
ghost signals
علایم راداری سرگردان
emblem
با علایم نشان دادن
emblems
با علایم نشان دادن
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
military symbols
علایم قراردادی نظامی
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
descriptive name
شرح علایم روی نقشه
radar echo
علایم روی صفحه رادار
grid ticks
علایم شبکه بندی نقشه
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
break up
مرز علایم مشخصه هدف
break up
حد فاصل علایم مشخصه هدف
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
lays
کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
lay
کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
fiducial marks
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
berne list
کتاب علایم شناسایی بین المللی
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
grid ticks
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
signed route
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
blinker
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
pip
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
sanitize
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
spurious signal
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
lay reference number
شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
shoulder mark
نشان سردوشی علایم سردوشی
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
locales
منطقه
locale
منطقه
zone
منطقه
zones
منطقه
sector
منطقه
sectors
منطقه
districts
منطقه
block
منطقه
blocked
منطقه
blocks
منطقه
region
منطقه
regions
منطقه
area
منطقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com