Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (4 milliseconds)
English
Persian
astrictive
منقبض کننده
condenser
منقبض کننده
contractive
منقبض کننده
retractive
منقبض کننده
retractor
منقبض کننده
Search result with all words
retractive
منقبض شونده جمع کننده
Other Matches
crimpy
منقبض
retracted
منقبض کردن
shrug
منقبض کردن
shrugged
منقبض کردن
shrugging
منقبض کردن
constrict
منقبض کردن
constricted
منقبض کردن
retracts
منقبض کردن
scrunching
منقبض کردن
incodensable
منقبض نشدنی
scrunched
منقبض کردن
twitch grass
منقبض شدن
scrunch
منقبض کردن
constricts
منقبض کردن
constricting
منقبض کردن
scrunches
منقبض کردن
contract
منقبض کردن
contract
منقبض شدن
retract
منقبض کردن
hard set
منقبض شده
contracted
منقبض شده
retracting
منقبض کردن
depressor
عضلهای که منقبض شود
twitching
منقبض شدن کشش
twitch
منقبض شدن کشش
twitched
منقبض شدن کشش
twitches
منقبض شدن کشش
contract
منقبض شدن مخفف کردن
shrink
منقبض شدن عقب کشیدن
shrinks
منقبض شدن عقب کشیدن
shrinking
منقبض شدن عقب کشیدن
systaltic
منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
condenses
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensing
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensing
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
منقبض کردن مختصرومفیدکردن خلاصه کردن
condensate
تغلیظ شده منقبض شده
shrunken
جمع شدن منقبض شدن
contract
کنترات کردن منقبض کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solver
حل کننده
catterer
پچ پچ کننده
puffer
پف کننده
mauler
له کننده
thinner
کم کننده
crusher
له کننده
refutative
رد کننده
whisperer
پچ پچ کننده
bender
خم کننده
refuser
رد کننده
benders
خم کننده
sensor
حس کننده
deletive
حک کننده
fizzy
کف کننده
fillets
پر کننده
solvent
اب کننده
renunciant
کننده
mumbler
من من کننده
fillet
پر کننده
mitigatory
کم کننده
renunciant
رد کننده
filleted
پر کننده
filleting
پر کننده
doers
کننده
skittish
رم کننده
doer
کننده
jaberer
پچ پچ کننده
refutatory
رد کننده
mitigative
کم کننده
bandwidth
یچ کننده
solvents
اب کننده
deflective
کج کننده
noncommittal
رد کننده
filler
پر کننده
squelcher
له کننده
attenuant
اب کننده
ear-splitting
کر کننده
prattfall
پچ پچ کننده
fillers
پر کننده
surfy
کف کننده
syncopator
غش کننده
squasher
له کننده
percutient
دق کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com