English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
carbon monoxide منواکسید کربن
Other Matches
decarburizing گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
radiocarbon کربن 41
invar کربن
carbon کربن
radiocarbon کربن پرتوزا
carburization ترکیب با کربن
carbonize کربن سازی
carbon holder پایه کربن
carbonaceous کربن دار
decarburization کربن گیری
decarburize کربن گرفتن
primary carbon کربن 1 درجه
secondary carbon کربن 2 درجه
tertiary carbon کربن 3 درجه
recarburizer کربن دهنده
carbon free کربن ازاد
carbon fixed کربن ثابت
active carbon کربن فعال
carbon dioxide دی اکسید کربن
anomeric carbon کربن انومری
carbinol carbon کربن کربینول
acetylenic carbon کربن استیلنی
carbon cycle سیکل کربن
asymmetric carbon کربن بی تقارن
carbon deposite لایه کربن
cabonic حاصل از کربن
iron carbon diagram نمودار اهن- کربن
plain carbon steel فولاد کربن غیرالیاژی
recarburize کربن گیری مجدد
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
primary carbon کربن نوع اول
secondary carbon کربن نوع دوم
surface decarburization کربن گیری سطحی
activated charcoal کربن فعال شده
tertiary carbon کربن نوع سوم
ultra high carbon steels فولادهای فرا- پر- کربن
CFC مخفف کلروفلورو کربن
activated carbon کربن فعال شده
CFCs مخفف کلروفلورو کربن
iron carbon alloy الیاژ اهن و کربن
arc lamp carbon کربن لامپ قوسی
cored carbon کربن هسته دار
carbureted steel پولاد کربن دار
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
high carbon steel فولاد با کربن زیاد
high carbon steel فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
carboning a lamp کربن گذاری لامپ
crater in positive carbon گودی کربن مثبت
carbonate بصورت کربن دراوردن
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
carbon arc lead burning جوش سرب با جرقه کربن
carbide ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
ingot iron o.steel فولاد کربن گیری شده
ethylene هیدرو کربن اشباع نشده
carbohydrates ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
carbohydrate ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
gutta percha هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
anthracite زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
carbon steel فولاد کربن یا فولاد سخت
Fustat rug فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com