Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
I look forward to receiving your reply.
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
Other Matches
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
fractional antedating goal response
خرده پاسخ انتظار هدف
answering
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answers
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answered
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
queries
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
reply
[answer]
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
interactive
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
attending
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
answers
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checked
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
i am pushed for money
هستم
am
هستم
I'm
من هستم
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
we owe him for his services
خدمات او هستم
I am sure that ...
من مطمئن هستم که ...
I'm your age.
من هم سن شما هستم.
iam d. to go
ارزومندرفتن هستم
i feel
گرسنه هستم
i have not a dry t. on me
سر تا پا خیس هستم
i am under obligation to him
من ممنون او هستم
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
i await you
منتظر شما هستم
own a house
دارای خانهای هستم
i am bend on going
مصمم هستم بروم
i am under obligation to him
زیر بارمنت او هستم
I am at your disposal.
من دراختیار تان هستم
i am at your service
در خدمت شما هستم
feet dry
روی هدف هستم
i feel sleepy
خواب الود هستم
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
i a with you on that matter
من در ان موضوع با شماموافق هستم
iam in bad
خیلی در تنگی هستم
Next to you I'm slim.
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
i own that house
من صاحب ان خانه هستم
I am on intimate terms with one of the ministers .
با یکی از وزراء نزدیک هستم
I am a strange in this town.
دراین شهر غریب هستم
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
i owe him &
پنج لیره به او بدهکار هستم
i am about that
من در این خصوص دلواپس هستم
iam a for his life
برای جانش دل واپس هستم
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
I come from Iran . I am Iranian.
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
ready line
خط انتظار
anticipation
انتظار
expectance
انتظار
prospects
انتظار
expectations
انتظار
expectancy
انتظار
expectation
انتظار
prospect
انتظار
prospecting
انتظار
prospected
انتظار
expectantly
با انتظار
I'm looking forward to seeing you again.
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I have done my homework. I know how to cope .
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I'll be happy to help
[assist]
you.
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I agree with you completely.
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I am your humble servant . I defer to you .
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am very orderly and systematic in my work .
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i am not made of salt
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I'm full.
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
in the cards
<idiom>
انتظار داشتن
reception room
اتاق انتظار
reception rooms
اتاق انتظار
ante-rooms
اطاق انتظار
expectancy chart
نمودار انتظار
ante-chamber
اتاق انتظار
anteroom
اطاق انتظار
presumable
<adj.>
انتظار می رود
half pay
حق انتظار خدمت
waiting-room
اتاق انتظار
anticipated
<adj.>
انتظار می رود
waiting list
لیست انتظار
inopinate
انتظار نداشته
expected
<adj.>
انتظار می رود
beyond the pale
<idiom>
دوراز انتظار
anticipative
درحالت انتظار
estimated
<adj.>
انتظار می رود
aspiration level
سطح انتظار
anterooms
اطاق انتظار
error of expectation
خطای انتظار
lobbied
سالن انتظار
waiting room
اطاق انتظار
wait time
زمان انتظار
cooling period
زمان انتظار
standby
حالت انتظار
lobbies
سالن انتظار
bide
در انتظار ماندن
probable
<adj.>
انتظار می رود
wait state
حالت انتظار
lobby
سالن انتظار
waiting-rooms
اطاق انتظار
waiting time
زمان انتظار
expectative
مورد انتظار
rendezvous area
موضع انتظار
in prospective
انتظار داشته
to look forward to
انتظار داشتن
expectancy table
جدول انتظار
standbys
حالت انتظار
to my great surprise
برخلاف انتظار من
redezvous
محل انتظار
in prospect
انتظار داشته
waiting lists
لیست انتظار
anticipatory
در حال انتظار
waiting-room
اطاق انتظار
wait state
وضعیت انتظار
steady
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
My only problem is money .
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
iam so tired that i cannot eat
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
steadying
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
steadied
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
steadies
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I'm really looking forward to the weekend.
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
tempo stroll variation
واریاسیون صبر و انتظار
anticipated profit
سود مورد انتظار
anticipated price
قیمت مورد انتظار
means end expectation
انتظار وسیله- هدف
expected frequency
فراوانی مورد انتظار
one anxious week of waiting
یک هفته انتظار با نگرانی
look forward
انتظار چیزی را داشتن
point spread
امتیاز قابل انتظار
beyond one's expectation
مافوق انتظار کسی
to look forward to something
انتظار چیزی را داشتن
likly
انتظار داشتنی مناسب
suit up
ذخیره در انتظار بازی
anticipated inflation
تورم مورد انتظار
in prospect
مورد انتظار
[در برنامه ]
intended saving
پس انداز مورد انتظار
expected value
ارزش مورد انتظار
expected price
قیمت مورد انتظار
sales expectations
فروش مورد انتظار
nonpay status
حالت انتظار خدمتی
on deck
در انتظار نوبت شنا
I very much look forward to meeting you soon.
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm dying to know what happened.
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
salvos
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
promises
نوید انتظار وعده دادن
speculating
انتظار سودو زیاد داشتن
speculates
انتظار سودو زیاد داشتن
par for the course
<idiom>
تنها چیزیکه انتظار داشته
speculated
انتظار سودو زیاد داشتن
product life expectancy
عمر مورد انتظار محصول
speculate
انتظار سودو زیاد داشتن
wait
انتظار کشیدن معطل شدن
awaiting aircraft availability
زمان انتظار درخط تعمیر
waited
انتظار کشیدن معطل شدن
promise
نوید انتظار وعده دادن
intended investment
سرمایه گذاری مورد انتظار
profiteers
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteer
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to have arrived
[expected moment]
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
to look forward expectantly to the future
با انتظار به آینده نگاه کردن
hold forth
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
expects
انتظار داشتن منتظر بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com