English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
I always fulfil my promises . من همیشه به قولم عمل می کنم
Other Matches
evergreens همیشه سبز همیشه بهار
evergreen همیشه سبز همیشه بهار
everblooming همیشه بهار همیشه شکوفا
hen and chickens همیشه بهار همیشه بهار باغی
any time <adv.> همیشه
ever همیشه
at all hours <adv.> همیشه
anytime <adv.> همیشه
frequenter همیشه رو
at any time <adv.> همیشه
for evermore همیشه
for ever and aday همیشه
incessantly همیشه
ayŠaye همیشه
evermore همیشه
ever- همیشه
always همیشه
everywhen همیشه
alway همیشه
eer همیشه
year in year out همیشه
at all times همیشه
sempre همیشه
ay همیشه
sempiternity برای همیشه
forever برای همیشه
infinite time برای همیشه
immortality برای همیشه
as ever مانند همیشه
calendula گل همیشه بهار
as usual مانند همیشه
ay برای همیشه
dead load همیشه بار
forever and a day <idiom> برای همیشه
ad infinitum برای همیشه
sinedie برای همیشه
love lies bleeding گل همیشه بهار
insenescible همیشه جوان
immortally تا جاودان همیشه
aeon برای همیشه
still راکد همیشه
for good برای همیشه
foreverness برای همیشه
once and for all <idiom> برای همیشه
forever برای همیشه
tippling همیشه نوشیدن
tipples همیشه نوشیدن
tippled همیشه نوشیدن
tipple همیشه نوشیدن
stiller راکد همیشه
stills راکد همیشه
stillest راکد همیشه
on tap <adj.> همیشه در دسترس
residents که همیشه درکامپیوتراست
permafrost همیشه یخبسته
adinfinitum برای همیشه
eternality برای همیشه
eternity برای همیشه
perpetuity برای همیشه
evermore برای همیشه
resident که همیشه درکامپیوتراست
marigolds گل همیشه بهار
marigold گل همیشه بهار
amaranth همیشه بهار
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
at someone's beck and call <idiom> همیشه آماده پذیرایی
for keeps <idiom> تا ابد ،برای همیشه
I always stick to my word. من همیشه سر حرفم می ایستم
for good <idiom> برای همیشه ،پایدار
i always photograph badly عکس من همیشه بد در می اید
japanese andromeda بوته همیشه سبزاسیایی
i have got him on my brain همیشه به اوفکر میکنم
chucker پرتابگر همیشه خطازن
evergreen trees درختان همیشه سبز
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
to get straight A's همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
Sara always wanted a puppy. سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
nervous Nelly آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person آدم همیشه نگران و دلواپس
jitterbug آدم همیشه نگران و دلواپس
to always look for things to find fault with همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
to pledge one's troth قول همیشه وفادار را دادن
He always gives in to his wife. همیشه تسلیم زنش است
non scrollable که همیشه نمایش داده میشود.
perennially بطور ماندگاریا دائمی همیشه
abjuring برای همیشه ترک گفتن
cast the first stone <idiom> همیشه آماده جنگیدن است
she always had her way همیشه موافق میل اوعمل می شد
abjure برای همیشه ترک گفتن
abjured برای همیشه ترک گفتن
go steady <idiom> همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
abjures برای همیشه ترک گفتن
temporarily برای زمان مشخص یا نه همیشه
The shell does not always contain a pearl. <proverb> همیشه در صدف گوهر نباشد .
exceptional متفاوت ونه مثل همیشه
He has always lived there. او همیشه آنجا زندگی کرده است.
eager beaver <idiom> شخص همیشه داوطلب کار اضافه
couch potato کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
She is always making trouble for her friends. همیشه برای دوستانش درد سر بوده
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
A bad workman always blames his tools. <proverb> کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
I am always ready to help my friends. همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is yours for keeps . این برای همیشه پیش خودت باشد
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to always find something to gripe about همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
He is trying to prove himself all the time. او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
solids خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
permanently انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
He's always moaning that we use too much electricity. او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
hotter سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
tout temps prist تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
Better late than never. <proverb> آهسته برو همیشه برو.
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com