Dictiornary-Farsi | مهمانی دانگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 64 (5 milliseconds)

English	Persian
dutch treat	مهمانی دانگی
kettle of fish	مهمانی دانگی


Other Matches

Dutch	دانگی
go Dutch <idiom>	دانگی
soirees	مهمانی شب
soiree	مهمانی شب
junketing	مهمانی
dinners	مهمانی
cocktails	مهمانی
cocktail	مهمانی
entertainments	مهمانی
soirTes	مهمانی شب
foy	مهمانی
dinner	مهمانی
guest night	شب مهمانی
entertainment	مهمانی
regale	مهمانی
regales	مهمانی
regaling	مهمانی
feasts	مهمانی
feasting	مهمانی
party	مهمانی
feasted	مهمانی
reception	مهمانی
receptions	مهمانی
banquet	مهمانی
feast	مهمانی
banquets	مهمانی
regaled	مهمانی
rave-ups	مهمانی پر سروصدا
racquets	مهمانی پرهیاهو
wingding	مهمانی پر سر و صدا
barn dance	مهمانی رقص
barn dances	مهمانی رقص
rave-up	مهمانی پر سروصدا
racquet	مهمانی پرهیاهو
racket	مهمانی پرهیاهو
hen party	مهمانی زنانه
entertain	مهمانی کردن از
entertained	مهمانی کردن از
entertains	مهمانی کردن از
hen parties	مهمانی زنانه
tea party	مهمانی چای
tea parties	مهمانی چای
to throw a party	مهمانی دادن
feel embarrassed	خجالت کشیدن [در مهمانی]
feel awkward	خجالت کشیدن [در مهمانی]
party	مهمانی دادن یارفتن
to give an enter tainment	مهمانی دادن یا کردن
stags	جلسه یا مهمانی مردانه
infare	مهمانی بمناسبت ورود
tea dance	مهمانی چای ورقص
stag	جلسه یا مهمانی مردانه
potlatch	مهمانی دادن مجلس انس
dinner jackets	لباس مخصوص مهمانی رسمی
to stand treat	هزینه مهمانی یا سواری رادادن
She wrecked the party for us.	مهمانی رابه مازهر کرد
We are invited out tonight .	امشب بیرون مهمانی هستیم
dinner jacket	لباس مخصوص مهمانی رسمی
sticker [guest]	مهمانی که نمی خواهد برود
loving cup	پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
omnim gatherum	مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
acid house party	نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
to dress [put on your clothes or particular clothes]	لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]