English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
magnum opus مهمترین اثر ادبی یا هنری
Other Matches
chef d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
chef-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
chefs-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
epigone مقلد اثار ادبی و هنری
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
High Renaissance [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
primed مهمترین
primes مهمترین
prime مهمترین
fine art آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
features مهمترین خصوصیت
featuring مهمترین خصوصیت
feature مهمترین خصوصیت
be-all and end-all مهمترین چیز
featured مهمترین خصوصیت
of f.importance اهمیت مهمترین
get to the heart of <idiom> مهمترین نکته را گرفتن
main drag <idiom> مهمترین خیابان شهر
featured مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
feature مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featuring مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
features مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
compuserve یکی از مهمترین سرویسهای اطلاعاتی line-on وابسته به آمریکا
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
reynolds number مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
register مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registers مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registering مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
artistical هنری
artlessness بی هنری
henry هنری
accumulator register مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
accumulator مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
artist's workshop studio کارگاه هنری
artistic aptitude استعداد هنری
worked اثارادبی یا هنری
compositions ترکیب هنری
composition ترکیب هنری
work of art کار هنری
works of art کار هنری
work اثارادبی یا هنری
atelier کارگاه هنری
athenaeum مدرسهء هنری
objet d'art چیز هنری
objets d'art چیز هنری
artistic sense ذوق هنری
connoisseur منتقد هنری
chujjah معماری هنری
chujjah به سبک هنری
chiyjah معماری هنری
chiyjah به سبک هنری
studio کارگاه هنری
mongram امضای هنری
atheneum مدرسهء هنری
studios کارگاه هنری
henry the f. هنری یکم
henry the f. هنری اول
inartistic غیر هنری
millihenry میلی هنری
mh میلی هنری
masterstroke نازک کاری هنری
fine art هر مهارت هنری وفریف
masterstrokes نازک کاری هنری
prolusion اثر هنری مقدماتی
Art Nouveau مکتب هنری آرنوو
compositions سرایش قطعه هنری
composition سرایش قطعه هنری
artistically بطور هنرمندانه یا هنری
ballet رقص ورزشی و هنری
romanticism مکتب هنری رومانتیک
idealism سبک هنری خیالی
piracy دزدی هنری یاادبی
ballets رقص ورزشی و هنری
inartistic فاقد اصول هنری بی هنر
bric-a-brac [اشیا عتیقه و هنری کوچک]
cubist وابسته به مکتب هنری کوبیسم
tp perfect oneself in an art در هنری سرامد یا کامل شدن
blazonry نمایش و جلوه هنری پرشکوه
gallery نقب اصلی نمایشگاه هنری
galleries نقب اصلی نمایشگاه هنری
meier art judgement test ازمون قضاوت هنری مایر
potboiler هنرمند یا کار هنری مبتذل
cubistic وابسته به مکتب هنری کوبیسم
postimpressionism سبک هنری تجسم عین منافر
virtuosos خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalising اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuoso خوش قریحه دارای ذوق هنری
Impressionism سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
vandalises اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosi خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalize اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
cognoscente متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
vandalized اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
schmalz موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
vandalizes اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
irreverence بی ادبی
churlishness بی ادبی
clownishness بی ادبی
literary ادبی
belletristic ادبی
impoliteness بی ادبی
misbehaciour بی ادبی
indecorousness بی ادبی
inurbanity بی ادبی
lowliness بی ادبی
literay ادبی
discourtesy بی ادبی
sgraffito تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
rococo سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
piracy دزدی ادبی
anthology گلچین ادبی
analecta قطعات ادبی
analects گلچین ادبی
anthologies گلچین ادبی
garlands گلچین ادبی
pirating دزد ادبی
reviewer منقد ادبی
reviewers منقد ادبی
plagiary دزدی ادبی
imagery تشبیه ادبی
plagiarizer دزد ادبی
moral theology لاهوت ادبی
figure of speech صنایع ادبی
miscellanea جنگ ادبی
literary property حق مالکیت ادبی
literarily بطور ادبی
literal interpretation تفسیر ادبی
pirate دزد ادبی
pirated دزد ادبی
pirates دزد ادبی
florilegium گلچین ادبی
to misbehave oneself بی ادبی کردن
analecta گلچین ادبی
skit هجو ادبی
cribs دزدی ادبی
misbehaves بی ادبی کردن
plagiarism دزدی ادبی
garland گلچین ادبی
stylistic ادبی ادیبانه
locus مثال ادبی
apologia پوزش ادبی
apologias پوزش ادبی
criticism نقد ادبی
cribbing دزدی ادبی
cribbed دزدی ادبی
criticisms نقد ادبی
misbehave بی ادبی کردن
gobbets گلچین ادبی
misbehaved بی ادبی کردن
gobbet گلچین ادبی
misbehaving بی ادبی کردن
skits هجو ادبی
crib دزدی ادبی
plagiarist سارق ادبی
eroticism تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
outside art [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
locus classicus عبارت نمونه ادبی
criticises نقد ادبی کردن
dialogue مکالمات ادبی و دراماتیک
stylist از نظر سبک ادبی
criticised نقد ادبی کردن
pirate دزدی ادبی کردن
architectonics ساختمان اثر ادبی
criticising نقد ادبی کردن
criticize نقد ادبی کردن
criticizing نقد ادبی کردن
piece قطعه ادبی یاموسیقی
pieces قطعه ادبی یاموسیقی
textual critic نقد ادبی متون
dialogues مکالمات ادبی و دراماتیک
pirating دزدی ادبی کردن
bluestocking دارای ذوق ادبی
bluestockings دارای ذوق ادبی
pirates دزدی ادبی کردن
He is courteous ( respectful ). آدم با ادبی است
pirated دزدی ادبی کردن
textual critic ناقد ادبی منقد
textual critic نقدگر متون ادبی
didactic یاد دهنده ادبی
stylistic وابسته به انشای ادبی
criticizes نقد ادبی کردن
criticized نقد ادبی کردن
stylists از نظر سبک ادبی
analects قطعات ادبی منتخبات
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
potboil برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
slang واژه عامیانه وغیر ادبی
the desk کار دفتری یا ادبی یاروحانی
aliterary production فراورده یا محصول ادبی تالیف
morceau قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
anthologize گلچین ادبی جمع کردن
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com