Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
antigen
مواد تولید کنندهء پادتن
antigens
مواد تولید کنندهء پادتن
Other Matches
junkie
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkies
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
products
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
feed stock
مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
convertor reactor
راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند
spray attack
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
antibody
پادتن
antibodies
پادتن
antiserum
سرم حاوی پادتن
anesthetic
کم کنندهء حس
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
amplifiers
تقویت کنندهء برق
assurer
بیمه کنندهء عمر
antitussive
ارام کنندهء سرفه
pitchers
پرتاب کنندهء توپ
selenium rectifier
یکسو کنندهء سلنیومی
pitcher
پرتاب کنندهء توپ
bactericidal
نابود کنندهء باکتری
assuror
بیمه کنندهء عمر
amplifier
تقویت کنندهء برق
animator
تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
animators
تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
anaphrodisia
داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
audio
وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
antithyroid
ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
material
مواد
materials
مواد
supplies
مواد
provisions
مواد
oddments
مواد گوناگون
fix
مواد مخدره
maintenance materials
مواد تعمیرات
magnetic materials
مواد مغناطیسی
radioactive material
مواد رادیواکتیو
prints
مواد چاپی
explosives
مواد سوزا
letter press
مواد چاپی
printed
مواد چاپی
testing of materials
ازمایش مواد
print
مواد چاپی
intromission
مواد الحاقی
qualifying clauses
مواد اصلاحی
stocks
مواد ذخیره
narcotic drugs
مواد مخدر
raw material
مواد خام
petroleum
مواد نفتی
producer's goods
مواد تولیدی
joint filler
مواد درزبندی
printed matter
مواد چاپی
practice material
مواد تمرینی
joint filling compound
مواد درزبندی
joint sealing material
مواد درزبندی
purview
مواد اساسی
assets
مواد لازم
overburden
مواد رویی
fixes
مواد مخدره
organic materials
مواد الی
lubricant
مواد روغنی
lubricants
مواد روغنی
substitute material
مواد جانشینی
natural products
مواد طبیعی
nutrition
مواد غذائی
raw materials
مواد خام
sealing compound
مواد ضد نشت
raw materials
مواد اولیه
miscellaneous provisions
مواد متفرقه
muffling material
مواد میرایی
supplies officer
مسئول مواد
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
material costs
هزینههای مواد
operating supplies
مواد کمکی
off the shelf
مواد در دسترس
suspended load
مواد غوطه ور
material balance
موازنه مواد
material control
کنترل مواد
medics
مواد دارویی
protein
مواد سفیدهای
materials handling
جابجایی مواد
mineral
مواد معدنی
proteins
مواد سفیدهای
materials management
مدیریت مواد
materials requisition
درخواست مواد
jointing material
مواد پرکننده
dissolved solids
مواد محلول
fission products
مواد اتمی
fine aggregate
مواد ریز
bill of materials
فهرست مواد
cohesive materials
مواد چسبنده
bill of material
فهرست مواد
balsamic materials
مواد بلسانی
backing material
مواد محافظ
coherent materials
مواد چسبنده
cohesive material
مواد چسبا
direct material
مواد مستقیم
fixed material
مواد پایدار
defense articles
مواد پدافندی
cryptomaterial
مواد رمز
washing agent
مواد شوینده
organic compound
مواد شیمیایی
organic compound
مواد آلی
composite material
مواد مرکب
glacial drift
مواد یخرفته
colorant
مواد رنگی
indirect materials
مواد غیرمستقیم
excess stock
مواد اضافی
insulating compound
مواد عایق
active material
مواد عامل
alluvial deposit
مواد رسوبی
feed stock
مواد اولیه
fatigue of material
فرسودگی مواد
instructional material
مواد اموزشی
instruction material
مواد درسی
explosive ordnance
مواد منفجره
acetone bodies
مواد استونی
accessory substances
مواد فرعی
acaricide
مواد کنه کش
insulating material
مواد عایق
inorganic materials
مواد غیرالی
fertile meterial
مواد بارخیز
commodity
مواد اولیه متاع
nonferrous
بدون مواد اهنی
drug addiction
اعتیاد به مواد مخدر
exhausted materials
مواد تمام شده
cores
نمونه مواد حفاری
commodities
مواد اولیه متاع
offal
مواد زائد لاشه
fissionable material
مواد شکافت پذیر
pyrotechnics
مواد اتش بازی
pyrotechnics
مواد اتش زنه
articles
بصورت مواد در اوردن
article
بصورت مواد در اوردن
neurodynamic substances
مواد پویاساز اعصاب
supplies
مواد وتجهیزات لازم
core
نمونه مواد حفاری
binders
چسبان مواد چسبنده
binder
چسبان مواد چسبنده
fine aggregate
مواد دانه ریز
oiling
نفت مواد نفتی
oil
نفت مواد نفتی
energy feedstock
مواد اولیه انرژی
ejecta
مواد بیرون ریخته
exudation
پخش یا پرتاب مواد
provision room
انبار مواد غذایی
chemical feedstock
مواد اولیه شیمیایی
bunker
مخزن مواد اولیه
bunkers
مخزن مواد اولیه
ecotope
مواد بیجان بوم
ferriferous
دارای مواد اهنی
oils
نفت مواد نفتی
drug trafficker
قاچاقچی مواد مخدر
raw material stock
موجودی مواد اولیه
provisions of a contract
مواد قرار داد
drug trafficking
قاچاق مواد مخدر
explosives
مواد قابل انفجار
durable material
مواد با عمر زیاد
raw stock
موجودی مواد خام
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
herbicides
مواد ضد رویش گیاه
hyping
اعتیاد به مواد مخدره
tankage
مواد زائد کشتارگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com