Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
igneous magma
مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
Other Matches
sullage
مواد اضافی فلزات مذاب
casting
ریختن فلز مذاب به داخل قالب
dross
کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
die casting
روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
lava
توده گداخته اتشفشانی مواد مذاب اتشفشانی
ingestion
وارد شدن مواد خارجی ازقبیل پرنده یخ اب برف گرد وغبار به داخل موتور
geest
مواد رسوبی و ته نشین سطح زمین
crystalization
تبلور
crystallization
تبلور
crystal water
اب تبلور
metal
ماده مذاب
crystallizable
قابل تبلور
metals
ماده مذاب
anhydrite
سنگ گچ بی اب تبلور
recrystallization
تبلور مجدد
rate of crystalline growth
سرعت نمو تبلور
molar heat of crystallization
گرمای مولی تبلور
liquid metal charge
شارژ فلز مذاب
spun glass
شیشه مذاب الیاف مانند
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
gas filled
گازی
pneumatic
گازی
gaseous
گازی
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
gasiform
گازی شکل
gas flame
چراغ گازی
gas filled relay
رله گازی
gas filled rectifier
یکسوکننده گازی
moped
موتور گازی
gas lamps
لامپ گازی
hydropneumatic
گازی روغنی
nebulosity
حالت گازی
gas filled photocell
فتوسل گازی
gas flame
لامپ گازی
internal combustion turbine
توربین گازی
gaseous electronics
الکترونیک گازی
gas welding
جوشکاری گازی
gas tube
لامپ گازی
gas ligther
فندک گازی
gas laser
لیزر گازی
gas impregnated cable
کابل گازی
gas hearth
اتشدان گازی
gas hearth
کوره گازی
gas furnace
کوره گازی
gas light
چراغ گازی
gasometry
تجزیه گازی
gas fuel
سوخت گازی
gas alarm
اژیر گازی
fuel gas
سوخت گازی
gas chromatography
کروماتوگرافی گازی
gas engine
موتور گازی
gas detector
اشکارساز گازی
gas burner
مشعل گازی
gas bomb
بمب گازی
gas phase
حالت گازی
gas phase
فاز گازی
gas lights
چراغ گازی
gas bearing
یاتاقان گازی
gas cut
برش گازی
thypatron
لامپ گازی
gas filled lamp
لامپ گازی
gas equilibrium
تعادل گازی
gas cable
کابل گازی
gas filled capacitor
خازن گازی
gas lamp o. light
لامپ گازی
gas compound
ترکیب گازی
three shaft
توربین گازی با سه شفت
gas light
نور یا روشنایی گازی
gas cutting
برشکاری گازی
[مهندسی]
bunsen gas burner
چراغ گازی ازمایشگاه
gas filled valve
لامپ الکترونی گازی
regenerative gas furnace
کوره گازی رژنراتیو
plasma display panel
صفحه نمایش گازی
air furnace
کوره یا بوته گازی
regenerative gas firing
سوخت گازی رژنراتیو
gas degeneration
فساد تدریجی گازی
gas discharge relay
رله تخلیه گازی
gas film
لایه یا قشر گازی
gas engine blower
دمنده موتور گازی
throttle twist grip
دستگیره موتور گازی
throttle hand lever
اهرم دستی گازی
gas coal
ذغال سنگ گازی
gas filled tube
لامپ تخلیه گازی
gas discharge lamp
لامپ تخلیه گازی
hydropneumatic
دستگاه گازی روغنی
gas lights
نور یا روشنایی گازی
gas discharge arrester
برقگیر تخلیه گازی
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
gas burner
اجاق گازسوز کوره گازی
propane
پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
gas plasma display
صفحه نمایش پلاسمای گازی
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
bunging
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunged
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
high frequency gas discharge breakdown
شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
bung
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
gas cycle reactor
راکتور با مدار گردش گازی مسدود
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
intake
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
intakes
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
hot plate
چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plates
چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plate
چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
comas
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
fractional crystallization
تبلور جزء به جزء
crystallization differentiation
تبلور جزء به جزء
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
constant temperature pressure
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
interiorly
از داخل
intra
داخل
interior
داخل
anie
داخل
lineball
داخل
insides
داخل
inside
داخل
aboard
داخل
within
در داخل
withindoors
در داخل
interiors
داخل
inside
<adv.>
<prep.>
در داخل
within
<prep.>
در داخل
on berth
در داخل بندر
enters
داخل کردن
enters
داخل شدن
inward
داخل رونده
phase in
داخل کردن
ingratiated
داخل کردن
engaged in war
داخل جنگ
enter
داخل کردن
ingratiate
داخل کردن
intern
داخل شدن در
grind internally
داخل را ساییدن
interning
داخل شدن در
enter
داخل شدن
ingratiates
داخل کردن
on line
داخل رده
entered
داخل شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com