English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
Other Matches
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
agreements موافقتنامه
agreement موافقتنامه
letter of agreement موافقتنامه
labor agreement موافقتنامه کار
administrative approval موافقتنامه اداری
trade agreement موافقتنامه تجارتی
commodity agreement موافقتنامه کالا
gentelmen's agreement موافقتنامه دوستانه
international date line خط موافقتنامه بین المللی
cartels موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
cartel موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
final protocol مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
achievable <adj.> قابل اجرا
convenient <adj.> قابل اجرا
doable <adj.> قابل اجرا
appropriate [for an occasion] <adj.> قابل اجرا
contrivable <adj.> قابل اجرا
feasible <adj.> قابل اجرا
usable <adj.> قابل اجرا
utilizable <adj.> قابل اجرا
utilisable [British] <adj.> قابل اجرا
useful <adj.> قابل اجرا
practicable قابل اجرا
functional <adj.> قابل اجرا
purposive <adj.> قابل اجرا
suitable <adj.> قابل اجرا
accomplishable قابل اجرا
practicable <adj.> قابل اجرا
possible [doable, feasible] <adj.> قابل اجرا
manageable <adj.> قابل اجرا
makeable <adj.> قابل اجرا
makable [spv. makeable] <adj.> قابل اجرا
applicable <adj.> قابل اجرا
utilitarian [useful] <adj.> قابل اجرا
practical <adj.> قابل اجرا
workable <adj.> قابل اجرا
enforcible قابل اجرا
executable <adj.> قابل اجرا
proper <adj.> قابل اجرا
purpose-built <adj.> قابل اجرا
purposeful <adj.> قابل اجرا
effective قابل اجرا
enforceable قابل اجرا
makable <adj.> قابل اجرا
executory قابل اجرا
executable قابل اجرا
to take effect قابل اجرا شدن
impracticable <adj.> غیر قابل اجرا
facile باسانی قابل اجرا
applies قابل اجرا بودن
unenforceable غیر قابل اجرا
unfeasible <adj.> غیر قابل اجرا
applying قابل اجرا بودن
inexecutable <adj.> غیر قابل اجرا
applicable law قانون قابل اجرا
come to effect قابل اجرا شدن
post obit قابل اجرا پس از مرگ
to go into effect قابل اجرا شدن
executable form شکل قابل اجرا
inapplicable غیر قابل اجرا
apply قابل اجرا بودن
inexecutable غیر قابل اجرا
to come into operation قابل اجرا شدن
come into operation قابل اجرا شدن
efective موثر قابل اجرا
executable form فرم قابل اجرا
to inure قابل اجرا شدن
bind به صورتی که قابل اجرا باشد
binds به صورتی که قابل اجرا باشد
pracitcable قابل اجرا صورت پذیر
inapplicable غیر قابل اجرا نامناسب
viruses برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
virus برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
N.A مخفف به معنای غیر قابل اجرا
to enter into force as from قابل اجرا [قانونی] شدن از زمان
irreversible process پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
binder را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
aix ی از UNIX محصول IBM قابل اجرا در PCهایش
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machined که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
pass صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
reprogram تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
passes صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
portable برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
passed صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
chaining به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
run duration کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
Taligent سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
machines زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
viruses امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
devices روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
ScriptX ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
bombs یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
non dedicated server کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
conventional RAM این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
ministerial اجرایی
executives اجرایی
administrative اجرایی
administrant اجرایی
executive اجرایی
executive routine روال اجرایی
functional team تیم اجرایی
execute statement دستور اجرایی
execute statement حکم اجرایی
command of execution ریاست اجرایی
executive program برنامه اجرایی
operating program برنامه اجرایی
executive committee هیات اجرایی
technical اصولی اجرایی
operating agency قسمت اجرایی
e. power نیروی اجرایی
executive system سیستم اجرایی
executive agent شعبه اجرایی
feasability study مطالعات اجرایی
executable statement جمله اجرایی
executional requirement شرائط اجرایی
executive agent عامل اجرایی
executing agency شعبه اجرایی
nonexecutable statement جمله غیر اجرایی
sanctions ضمانت اجرایی قانون
executive by law ایین نامه اجرایی
sanctioning ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions ضمانت اجرایی ندارد
sanctioned ضمانت اجرایی قانون
cryptochannel سیستم اجرایی رمز
escrow اجرایی پیدا میکند
proctor مدیر اجرایی دانشگاه
sanction ضمانت اجرایی قانون
tax administration مسائل اجرایی مالیات
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
operand دستور اجرایی عمل کننده
executives افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
sanctioned ضمانت اجرایی معین کردن
sanction ضمانت اجرایی معین کردن
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
Politburo کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
sanctioning ضمانت اجرایی معین کردن
Politburos کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
sanctions ضمانت اجرایی معین کردن
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
executive افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
run duration 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
command of execution فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
self- برنامه کامپیوتری که حاوی دستورات اجرایی برای کاربر است
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
combustible قابل سوزش قابل تراکم
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable قابل معرفی قابل ارائه
achievable قابل وصول قابل تفریق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com