Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
Other Matches
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
broad arrow engine
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
vee engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
anti propeller end
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
reciprocating engine
موتور پیستونی
piston engine
موتور پیستونی
piston blowing engine
موتور دمنده پیستونی
wet sump
تشتک موتور پیستونی
single cylinder engine
موتور یک سیلندر
six cylinder engine
موتور شش سیلندر
two cylinder engine
موتور دو سیلندر
opposed piston engine
موتور سیلندر روبرو
eight cylinder engine
موتور هشت سیلندر
cylinder block
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
naturally aspirated engine
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
zero lash
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
air cooled engine
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
four stroke engine
موتور چهار زمانه
aligned
دریک ردیف قرار گرفتن
aligning
دریک ردیف قرار گرفتن
unclassified
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
aligns
دریک ردیف قرار گرفتن
align
دریک ردیف قرار گرفتن
x ray
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
reposing upon
قرار گرفته بر
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
nidicolous
در اشیانه قرار گرفته
underlying
در زیر قرار گرفته
actuating cylinder
سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
jugate
روی هم قرار گرفته جفت
capsulate
درمحفظه یاحفره قرار گرفته
oppressed
تحت ستم قرار گرفته
tried
در محک ازمایش قرار گرفته
applique
مورد استفاده قرار گرفته
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
cathectic
تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته
ipsilateral
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
concentric shafts
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
the boxes were nested
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
if the knee is affected
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
bay
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
The persian gulf is between Iran and saude Arabia .
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
bays
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bayed
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
biplane interference
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
matrixes
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrix
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
post implementation review
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
shuttle
ماکو
[وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.]
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
oblique compartment
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
weeping willow design
طرح بید مجنون
[الهام گرفته شده از درخت بید مجنونی که خصوصا در فرش های قاب قابی و چهار محال استفاده می شود.]
overlaying
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
delta clock
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
priest ridden
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان
window
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
BOF
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
boilerplate
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
decimal
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
end
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
plan range
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
heddle rod
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
terraced houses
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
egoism
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
row marker
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
plunger magnet
مغناطیس پیستونی
piston pump
پمپ پیستونی
plunger pump
پمپ پیستونی
reciprocating compressor
کمپرسور پیستونی
hydraulic tracer control
کنترل پیستونی
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
patinated
جرم گرفته کبره گرفته
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
brussels
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
stellite
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
compression pressure
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
x band
باند- ایکس
X chromosome
فامتن ایکس
bx cable
لوله ب ایکس
X-raying
پرتو ایکس
x radiation
اشعه ایکس
x radiation
پرتو ایکس
b.x. conductor
کابل ب ایکس
X-ray
پرتو ایکس
x ray
اشعه ایکس
X chromosomes
فامتن ایکس
X-ray
اشعه ایکس
x rays
اشعه ایکس
x rays
پرتو ایکس
x potentiometer
پتانسیومتر ایکس
x cut
برش ایکس
X-raying
اشعه ایکس
roentgen ray
پرتو ایکس
X-rayed
پرتو ایکس
x axis
محور ایکس
x axis
محور ایکس ها
x axis defelection
انحراف- ایکس
blank flange
قطعه- ایکس
X-rayed
اشعه ایکس
xrays
اشعه ایکس
X-rays
اشعه ایکس
cylinders
سیلندر
cylinder
سیلندر
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
cam ground piston
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
roentgenography
پرتونگاری با اشعه ایکس
x ray apparatua
دستگاه پرتو ایکس
x ray diffraction
پراش پرتو ایکس
x ray microdiffraction
پراش پرتو ایکس
crookes tube
لامپ اشعه ایکس
x ray analysis
تحلیل پرتو ایکس
x ray tube
لامپ پرتو ایکس
x y presentation
نمایش ایکس- ایگرگ
x y selector
سلکتور ایکس- ایگرگ
x y switch
کلید ایکس- ایگرگ
roentgen diffractometry
بلورنگاری پرتو ایکس
x ray crystallography
بلورنگاری پرتو ایکس
hard x ray
پرتو ایکس سخت
soft x rays
پرتو ایکس کم نفوذ
nike x
موشک نایک ایکس
liner
بوش سیلندر
pump barrel
سیلندر تلمبه
pump cylinder
سیلندر پمپ
swept volume
حجم سیلندر
gas from cylinder
گاز سیلندر
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
cylinder liner
بوش سیلندر
liners
بوش سیلندر
cylinder pad
پایه سیلندر
cylinder fins
تیغههای سیلندر
double acting cylinder
سیلندر دوطرفه
gas bubbler
سیلندر گاز
cylinder block
بلوک سیلندر
gas cylinder
سیلندر گاز
single acting cylinder
سیلندر یک طرفه
cylinder capacity
حجم سیلندر
bottled gas
گاز سیلندر
cylinder capacity
فضای سیلندر
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
low supercharger gear
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
x y recorder
دستگاه ثبات ایکس- ایگرگ
the integral from a to b of f-of-x with respect to x
انتگرال اف ایکس بین آ و ب
[ریاضی]
x axis amplifier
تقویت کننده محور ایکس
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
bore
قطر داخلی سیلندر
gas cylinder valve
شیر سیلندر گاز
cylinder jacket
استری داخل سیلندر
cylinder gas
گاز داخل سیلندر
cylinder flange
فلانج یا لبه سیلندر
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com