English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (7 milliseconds)
English Persian
safety stock موجودی تضمینی
Other Matches
certified check چک تضمینی
implicative تضمینی
guarantee fund سپرده تضمینی
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stocked موجودی موجودی کالا
stock موجودی موجودی کالا
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
purchase price variance سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
balance in hand موجودی
store موجودی
stock موجودی
minimum stock level موجودی
stocked موجودی
storing موجودی
holding موجودی
repertoire موجودی
supplies موجودی
assets موجودی
exhaust bin level اتمام موجودی
exhaust bin level فاقد موجودی
buffer stock موجودی ذخیره
buffer stock موجودی احتیاطی
financial assets موجودی مالی
cycle stock موجودی فعال
danger warning level حداقل موجودی
continuous inventory موجودی مستمر
business inventories موجودی تجاری
capital stock موجودی سرمایه
valuation of stock ارزیابی موجودی
complete inventory موجودی کامل
consumable stock موجودی مصرفی
excess stock موجودی مازاد
idle stock موجودی بی مصرف
stock audit حسابرسی موجودی
stock check کنترل موجودی
stock control کنترل موجودی
stock record سابقه موجودی
stock taking رسیدگی به موجودی
stock valuation ارزیابی موجودی
surplus stock موجودی اضافی
warehouse stock موجودی انبار
stock adjustment تطبیق موجودی
stock adjustment تعدیل موجودی
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
inventory control کنترل موجودی
inventory discrepancy اختلاف موجودی
inventory management مدیریت موجودی
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
quick assets موجودی نقدشو
reserve stock موجودی ذخیره
stock account حساب موجودی
stock accounting حسابداری موجودی
inventories موجودی کالا
funded موجودی دارائی
fund موجودی سرمایه
supplied موجودی جایگیرموقتی
supply موجودی لزوم
fund موجودی دارائی
stock موجودی ذخیره
inventory فهرست موجودی
stock موجودی انبار
inventory لیست موجودی
stocked به موجودی افزودن
stocked موجودی ذخیره
inventory موجودی کالا
stocked موجودی انبار
stock به موجودی افزودن
funded موجودی سرمایه
active stock موجودی فعال
supply موجودی جایگیرموقتی
supplied موجودی لزوم
surplus stock موجودی مازاد
supplying موجودی جایگیرموقتی
supplying موجودی لزوم
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
maximum stock حداکثر موجودی انبار
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
stocked موجودی کالا ذخیره
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
stock in trade موجودی کالای مغازه
stockage وسایل موجودی در انبار
raw stock موجودی مواد خام
raw material stock موجودی مواد اولیه
portfolio موجودی اوراق بهادار
assets موجودی شخص ورشکسته
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
stock موجودی کالا ذخیره
portfolios موجودی اوراق بهادار
stock control کنترل موجودی انبار
stock talking سیاهه برداری از موجودی
safety stock موجودی ذخیره انبار
inventory صورت دارایی موجودی
base stock control کنترل موجودی مبنا
wardrobes اشکاف موجودی لباس
wardrobe اشکاف موجودی لباس
spares stock موجودی لوازم یدکی
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
liability تعهد موجودی بانکی
liabilities تعهد موجودی بانکی
inventory ذخیره موجودی اماد
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
finish stock موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp [تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
continuous stock taking موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com