English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English Persian
supplied موجودی جایگیرموقتی
supply موجودی جایگیرموقتی
supplying موجودی جایگیرموقتی
Other Matches
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock موجودی موجودی کالا
stocked موجودی موجودی کالا
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
balance in hand موجودی
stocked موجودی
store موجودی
storing موجودی
holding موجودی
supplies موجودی
assets موجودی
minimum stock level موجودی
repertoire موجودی
stock موجودی
financial assets موجودی مالی
idle stock موجودی بی مصرف
excess stock موجودی مازاد
exhaust bin level فاقد موجودی
exhaust bin level اتمام موجودی
danger warning level حداقل موجودی
buffer stock موجودی ذخیره
buffer stock موجودی احتیاطی
business inventories موجودی تجاری
capital stock موجودی سرمایه
consumable stock موجودی مصرفی
continuous inventory موجودی مستمر
complete inventory موجودی کامل
cycle stock موجودی فعال
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
inventory control کنترل موجودی
stock control کنترل موجودی
stock record سابقه موجودی
stock taking رسیدگی به موجودی
stock valuation ارزیابی موجودی
surplus stock موجودی اضافی
surplus stock موجودی مازاد
valuation of stock ارزیابی موجودی
warehouse stock موجودی انبار
stock check کنترل موجودی
stock audit حسابرسی موجودی
inventory discrepancy اختلاف موجودی
inventory management مدیریت موجودی
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
stock accounting حسابداری موجودی
quick assets موجودی نقدشو
reserve stock موجودی ذخیره
safety stock موجودی تضمینی
stock account حساب موجودی
stock adjustment تعدیل موجودی
stock adjustment تطبیق موجودی
funded موجودی سرمایه
stock به موجودی افزودن
supplying موجودی لزوم
stocked موجودی ذخیره
funded موجودی دارائی
inventory موجودی کالا
fund موجودی دارائی
fund موجودی سرمایه
inventories موجودی کالا
stocked موجودی انبار
stock موجودی ذخیره
inventory لیست موجودی
stocked به موجودی افزودن
active stock موجودی فعال
stock موجودی انبار
supplied موجودی لزوم
inventory فهرست موجودی
supply موجودی لزوم
inventory صورت دارایی موجودی
stock موجودی کالا ذخیره
portfolios موجودی اوراق بهادار
liabilities تعهد موجودی بانکی
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
raw stock موجودی مواد خام
maximum stock حداکثر موجودی انبار
spares stock موجودی لوازم یدکی
stocked موجودی کالا ذخیره
raw material stock موجودی مواد اولیه
inventory ذخیره موجودی اماد
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
wardrobe اشکاف موجودی لباس
wardrobes اشکاف موجودی لباس
safety stock موجودی ذخیره انبار
stockage وسایل موجودی در انبار
base stock control کنترل موجودی مبنا
liability تعهد موجودی بانکی
stock talking سیاهه برداری از موجودی
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
stock in trade موجودی کالای مغازه
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
portfolio موجودی اوراق بهادار
assets موجودی شخص ورشکسته
stock control کنترل موجودی انبار
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
finish stock موجودی کالای ساخته شده
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp [تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
continuous stock taking موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com