Dictiornary-Farsi | موجودی فعال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
active stock	موجودی فعال
cycle stock	موجودی فعال


Other Matches

stock evaluation	بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory	فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock	موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades	جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
active	هدف فعال خط مشی فعال
stock	موجودی موجودی کالا
stocked	موجودی موجودی کالا
periodic stock check	کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
stocked	موجودی
store	موجودی
minimum stock level	موجودی
storing	موجودی
supplies	موجودی
repertoire	موجودی
balance in hand	موجودی
assets	موجودی
stock	موجودی
holding	موجودی
stock	به موجودی افزودن
stock control	کنترل موجودی
stocked	موجودی انبار
stocked	به موجودی افزودن
stock accounting	حسابداری موجودی
continuous inventory	موجودی مستمر
inventory	لیست موجودی
inventory	فهرست موجودی
stock adjustment	تعدیل موجودی
inventories	موجودی کالا
stock check	کنترل موجودی
stocked	موجودی ذخیره
stock	موجودی ذخیره
stock audit	حسابرسی موجودی
complete inventory	موجودی کامل
stock adjustment	تطبیق موجودی
stock	موجودی انبار
stock account	حساب موجودی
instruction repertoire	موجودی دستورالعمل
idle stock	موجودی بی مصرف
financial assets	موجودی مالی
exhaust bin level	اتمام موجودی
exhaust bin level	فاقد موجودی
excess stock	موجودی مازاد
consumable stock	موجودی مصرفی
capital stock	موجودی سرمایه
business inventories	موجودی تجاری
buffer stock	موجودی احتیاطی
inventory control	کنترل موجودی
inventory discrepancy	اختلاف موجودی
fund	موجودی دارائی
fund	موجودی سرمایه
funded	موجودی دارائی
funded	موجودی سرمایه
safety stock	موجودی تضمینی
reserve stock	موجودی ذخیره
quick assets	موجودی نقدشو
out of stock;ex stock	از موجودی یاذخیره
inventory management	مدیریت موجودی
danger warning level	حداقل موجودی
buffer stock	موجودی ذخیره
stock record	سابقه موجودی
stock valuation	ارزیابی موجودی
surplus stock	موجودی اضافی
supply	موجودی جایگیرموقتی
supplying	موجودی لزوم
supplying	موجودی جایگیرموقتی
stock taking	رسیدگی به موجودی
supplied	موجودی جایگیرموقتی
supply	موجودی لزوم
supplied	موجودی لزوم
valuation of stock	ارزیابی موجودی
warehouse stock	موجودی انبار
inventory	موجودی کالا
surplus stock	موجودی مازاد
wardrobe	اشکاف موجودی لباس
inventory	ذخیره موجودی اماد
inventory	صورت دارایی موجودی
maximum stock	حداکثر موجودی انبار
inventory reconciliation	تطبیق اسناد موجودی
raw material stock	موجودی مواد اولیه
raw stock	موجودی مواد خام
wardrobes	اشکاف موجودی لباس
cyclical stock check	کنترل موجودی دورهای
spares stock	موجودی لوازم یدکی
continuous stock taking	رسیدگی مستمر موجودی
continuous stock control	کنترل مستمر موجودی
liability	تعهد موجودی بانکی
liabilities	تعهد موجودی بانکی
stock	موجودی کالا ذخیره
stock talking	سیاهه برداری از موجودی
stock in trade	موجودی کالای مغازه
stock control	کنترل موجودی انبار
stockage	وسایل موجودی در انبار
portfolios	موجودی اوراق بهادار
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
stock handling cost	هزینه جابجایی موجودی
assets	موجودی شخص ورشکسته
portfolio	موجودی اوراق بهادار
safety stock	موجودی ذخیره انبار
stocked	موجودی کالا ذخیره
base stock control	کنترل موجودی مبنا
fast moving stock	موجودی که به سرعت کاهش می یابد
stock control	کنترل وسفارش موجودی انبار
finish stock	موجودی کالای ساخته شده
perpetual stock record	سابقه دائمی موجودی انبار
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
out of stock <adj.>	غیر موجودی کالا [در انبار]
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
inventory reconciliation	تطابق موجودی با دارایی یکان
finished goods stock	موجودی کالاهای تمام شده
supply	تامین موجودی عرضه نمودن
dead stock	موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
appreciations	افزایش ارزش دارایی و موجودی
transfer of portfolio	انتقال موجودی اوراق بهادار
appreciation	افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplying	تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied	تامین موجودی عرضه نمودن
supplying	تامین موجودی عرضه نمودن
supplied	تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply	تکمیل کردن موجودی ذخیره
yield	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
amphibious vehicle availability table	جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
to take inventory	صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
yielded	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
portfolio entry	قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
yields	قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
warehouse refusal	اعلام عدم موجودی کالا درانبار
active stock	موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
demand accommodation	تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
To take an invevtory.	صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
efective	فعال
commissioned <adj.>	فعال
active	فعال
active cell	سل فعال
astir	فعال
light foot	فعال
smacker	فعال
strenuous	فعال
go-ahead	فعال
energetic	فعال
snell	فعال
operational	فعال
up	فعال
light footed	فعال
upping	فعال
smacking	فعال
sthenic	فعال
upped	فعال
cycle stock	موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock	موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
storewide	شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficit	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
active program	برنامه فعال
active mine	مین فعال
adrenergic	فعال شونده
active vocabulary	واژگان فعال
active lines	خطهای فعال
active site	محل فعال
active site	موضع فعال
actuator	فعال کننده
actual output	بازداده فعال
active window	پنجره فعال
active sonar	سونار فعال
active sonar	ردیاب فعال
active therapy	درمان فعال
trig	فعال سرحال
operating personnel	پرسنل فعال
out of action	غیر فعال
hot money	پول فعال
activate	فعال کردن
come alive <idiom>	فعال ماندن
enthalpy	حرارت فعال
semiactive	نیمه فعال
spiritous	فعال زنده
spirituous	فعال سرزنده
optically active	فعال نوری
active force	نیروی فعال
whip up <idiom>	فعال کردن
active	فعال کنشی
activation barrier	سد فعال سازی
activator	فعال ساز
activated	فعال کردن
activates	فعال کردن
activate	فعال کردن
active absorption	جذب فعال
active analysis	تحلیل فعال
active area	ناحیه فعال
active avoidance	اجتناب فعال
activation	فعال کردن
activating	فعال کردن
inactive	غیر فعال
passive	غیر فعال
passives	غیر فعال
actinic rays	اشعه فعال
activation	فعال سازی
activate	فعال کردن
active aircraft	هواپیمای فعال
active element	عنصر فعال