English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
raw material stock موجودی مواد اولیه
Search result with all words
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
Other Matches
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
raw stock موجودی مواد خام
raw materials مواد اولیه
feed stock مواد اولیه
commodity market بازار مواد اولیه
commodity مواد اولیه متاع
commodities مواد اولیه متاع
bulk material مواد اولیه حجیم
buffer stock مواد اولیه ذخیره
energy feedstock مواد اولیه انرژی
chemical feedstock مواد اولیه شیمیایی
carpet materials مواد اولیه فرش
bunker مخزن مواد اولیه
bin مخزن مواد اولیه
bunkers مخزن مواد اولیه
bins مخزن مواد اولیه
biomass feedstock مواد اولیه زیست توده
drawing materials مواد اولیه نقشه کشی
primary material مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
feed stock مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
primary products محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
stocked موجودی موجودی کالا
stock موجودی موجودی کالا
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
stocked موجودی
stock موجودی
store موجودی
assets موجودی
holding موجودی
storing موجودی
repertoire موجودی
balance in hand موجودی
supplies موجودی
minimum stock level موجودی
stocked به موجودی افزودن
stock موجودی انبار
stock موجودی ذخیره
cycle stock موجودی فعال
buffer stock موجودی ذخیره
stock check کنترل موجودی
stock record سابقه موجودی
stock taking رسیدگی به موجودی
stock valuation ارزیابی موجودی
stock به موجودی افزودن
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
danger warning level حداقل موجودی
stock control کنترل موجودی
stocked موجودی ذخیره
stocked موجودی انبار
fund موجودی دارائی
fund موجودی سرمایه
funded موجودی سرمایه
reserve stock موجودی ذخیره
active stock موجودی فعال
quick assets موجودی نقدشو
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
capital stock موجودی سرمایه
business inventories موجودی تجاری
inventory management مدیریت موجودی
buffer stock موجودی احتیاطی
inventory discrepancy اختلاف موجودی
safety stock موجودی تضمینی
complete inventory موجودی کامل
stock audit حسابرسی موجودی
stock adjustment تطبیق موجودی
stock adjustment تعدیل موجودی
inventories موجودی کالا
stock accounting حسابداری موجودی
stock account حساب موجودی
continuous inventory موجودی مستمر
consumable stock موجودی مصرفی
inventory موجودی کالا
inventory لیست موجودی
funded موجودی دارائی
inventory فهرست موجودی
inventory control کنترل موجودی
valuation of stock ارزیابی موجودی
supplying موجودی لزوم
supply موجودی جایگیرموقتی
excess stock موجودی مازاد
supply موجودی لزوم
warehouse stock موجودی انبار
supplied موجودی جایگیرموقتی
financial assets موجودی مالی
supplying موجودی جایگیرموقتی
surplus stock موجودی اضافی
idle stock موجودی بی مصرف
surplus stock موجودی مازاد
exhaust bin level فاقد موجودی
exhaust bin level اتمام موجودی
supplied موجودی لزوم
inventory ذخیره موجودی اماد
spares stock موجودی لوازم یدکی
assets موجودی شخص ورشکسته
wardrobe اشکاف موجودی لباس
stocked موجودی کالا ذخیره
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
safety stock موجودی ذخیره انبار
stock موجودی کالا ذخیره
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
base stock control کنترل موجودی مبنا
liability تعهد موجودی بانکی
wardrobes اشکاف موجودی لباس
inventory صورت دارایی موجودی
liabilities تعهد موجودی بانکی
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
stock in trade موجودی کالای مغازه
stock control کنترل موجودی انبار
maximum stock حداکثر موجودی انبار
stock talking سیاهه برداری از موجودی
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
portfolio موجودی اوراق بهادار
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
portfolios موجودی اوراق بهادار
stockage وسایل موجودی در انبار
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
finish stock موجودی کالای ساخته شده
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
supply تامین موجودی عرضه نمودن
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
primitive اولیه
initialled اولیه
raw اولیه
dispersion اولیه
initialing اولیه
first generation اولیه
initialling اولیه
early اولیه
earliest اولیه
primal اولیه
initials اولیه
preliminary اولیه
basic اولیه
initialed اولیه
primeval اولیه
basics اولیه
preliminaries اولیه
fundamental اولیه
primary اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com