English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mach line موج ضربهای ضعیف
Other Matches
impact ionization ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
softy پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
pall ضعیف شدن ضعیف کردن
palling ضعیف شدن ضعیف کردن
palled ضعیف شدن ضعیف کردن
palls ضعیف شدن ضعیف کردن
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tricrotism نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
weak constitution بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
dicrotism دو ضربهای
posttraumatic پس ضربهای
traumatic ضربهای
impact force نیروی ضربهای
impluse breakdown شکست ضربهای
impulsive force نیروی ضربهای
impact load بار ضربهای
impulse turbine توربین ضربهای
impulse discharge تخلیه ضربهای
impact strength استحکام ضربهای
whipping حرکت ضربهای
impact printer چاپگر ضربهای
shock excitation تحریک ضربهای
implusive excitation تحریک ضربهای
impluse exitation تحریک ضربهای
pulsating load بار ضربهای
percussion press پرس ضربهای
australian crawl کرال دو ضربهای
percussion welding جوشکاری ضربهای
shock waves موج ضربهای
shock wave موج ضربهای
batch mixer مخلوط کن ضربهای
sambon kumite مبارزه سه ضربهای
impact exitation تحریک ضربهای
tricrotic نبض سه ضربهای
transient voltage ولتاژ ضربهای
mach wave موج ضربهای
strode analysis تحلیل ضربهای
drop test ازمایش ضربهای
partial products حاصل ضربهای جز
shock concrete بتن ضربهای
detonations انفجار ضربهای
impluse switch کلید ضربهای
impluse switch تکمه ضربهای
impluse tachometer تاکومتر ضربهای
impluse sender مولد ضربهای
impluse wave موج ضربهای
impluse inertia لختی ضربهای
ippon kumite مبارزه تک ضربهای
impluse generator مولد ضربهای
implusing signal سیگنال ضربهای
impluse function تابع ضربهای
impluse distortion اعوجاج ضربهای
impluse contact کنتاکت ضربهای
impluse voltage فشار ضربهای
impluse current جریان ضربهای
impluse detector اشکارسازجریان ضربهای
detonation انفجار ضربهای
percussion riveter پرچ کننده ضربهای
impluse voltage cascade ابشار فشار ضربهای
impluse voltage stress تنش فشار ضربهای
impluse voltage generation تولید فشار ضربهای
detached shock wave موج ضربهای منفصل
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
normal shock wave موج ضربهای عمود
oblique shock wave موج ضربهای مایل
impluse voltage generator مولد فشار ضربهای
impluse withstand voltage فشار ضربهای ایستا
pulsed resistance welding جوشکاری مقاومتی ضربهای
pusher type furnace کوره نوع ضربهای
joint مفصل اتصال ضربهای
jar ramming method روش ضربهای قالبریزی
impluse turbine توربین فشار ضربهای
impluse circuit مدار جریان ضربهای
wavelet موج ضربهای کوچک
impluse current generator مولد جریان ضربهای
impact transducer مبدل فرایندهای ضربهای
impluse protective level سطح فشار ضربهای
impluse sound level سطح صوت ضربهای
impluse breakdown voltage فشار شکست ضربهای
impact crusher سنگ شکن ضربهای
impluse test ازمایش فشار ضربهای
tensile impact test ازمایش کشش ضربهای
impluse voltage test ازمایش فشار ضربهای
jia ippon kumite مبارزه ازاد تک ضربهای
bank shot ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
counted تعداد جریانهای ضربهای شمردن
impluse voltage test technipue روش ازمایش فشار ضربهای
counts تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counting تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count تعداد جریانهای ضربهای شمردن
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
tricrotic ضربان نبض بطورسه ضربهای
impluse high tension generator مولد فشار قوی ضربهای
impluse response رفتار در مقابل فشار ضربهای
impluse circuit مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
hig low jack ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
forcing shot ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
half worcester ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
bedpost ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
lenght ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
light hit ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
sour apple ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
big ball ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
big four ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
do split ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
lilies ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
double pinochle ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
lily ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
keilo ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
impluse voltage testing plant ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
loft ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
late cut ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
lip ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
lofts ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
deflection ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
sidehiller ضربهای که گوی از شیب درچمن نرم سرازیر میشود
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
deflections ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
jar این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jars این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
maximum asymmetric three phase current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
langorous ضعیف
adynamic ضعیف
anemic ضعیف
anile ضعیف
asthenic ضعیف
fainter ضعیف
faintest ضعیف
fragile ضعیف
languorous ضعیف
puny ضعیف
leaned ضعیف
lean ضعیف
fainted ضعیف
infirm ضعیف
feeblish ضعیف
faintish ضعیف
defective ضعیف
languid ضعیف
poorest ضعیف
poorer ضعیف
poor ضعیف
sappy ضعیف
poverty-stricken ضعیف
poverty stricken ضعیف
pusillanimous ضعیف
faint ضعیف
slender ضعیف
softest ضعیف
weaker ضعیف
weak ضعیف
defenceless ضعیف
swipes ضعیف
amateurs ضعیف
leans ضعیف
amateur ضعیف
weakly ضعیف
weaklings ضعیف
weakling ضعیف
weakest ضعیف
slacks ضعیف
wonky ضعیف
soft ضعیف
slack ضعیف
softer ضعیف
faints ضعیف
slackest ضعیف
weaknesses ضعیف
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
hacker تنیسور ضعیف
hackers تنیسور ضعیف
low level signal سیگنال ضعیف
decrepit ضعیف وناتوان
weak industry صنعت ضعیف
weak economy اقتصاد ضعیف
gleamed نور ضعیف
gleaming نور ضعیف
gleam نور ضعیف
impuissant بی قوت ضعیف
feeblish ضعیف نما
dubs بازیگر ضعیف
dubbed بازیگر ضعیف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com