English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
laughing stock مورد تمسخر
Other Matches
mock تمسخر
scorn تمسخر
scorned تمسخر
scorning تمسخر
scorns تمسخر
mocked تمسخر
scoff تمسخر
mocking تمسخر
scoffed تمسخر
scoffs تمسخر
derision تمسخر
mocks تمسخر
scoffing تمسخر
deriding تمسخر کردن
sneering تمسخر پوزخند
sneered تمسخر پوزخند
sneer تمسخر پوزخند
derides تمسخر کردن
sneers تمسخر پوزخند
derided تمسخر کردن
deride تمسخر کردن
irony تمسخر سخریه
ironies تمسخر سخریه
scoffer تمسخر کننده
scoffs اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffing اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
jest تمسخر کردن استهزاء کردن
jests تمسخر کردن استهزاء کردن
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
instance مورد
inopportune بی مورد
oportuneness مورد
occurence مورد
case مورد
open to question <adj.> مورد شک
inapposite بی مورد
occasion مورد
unseasonable بی مورد
objects مورد
objecting مورد
objected مورد
object مورد
indirect objects مورد
direct objects مورد
occasioning مورد
occasioned مورد
unseasonably بی مورد
occasions مورد
out of place بی مورد
cases مورد
instances مورد
instances لحظه مورد
case analysis تحلیل مورد
received مورد قبول
schreber case مورد شربر
In this case ( instance) . دراین مورد
expectative مورد انتظار
confutation مورد تکذیب
taken مورد قبول
dubitable مورد شک مشکوک
taken مورد تحسین
As the case may be . برحسب مورد( آن)
case study مورد پژوهی
case studies مورد پژوهی
requirement مورد نیاز
undue ناروا بی مورد
hold up <idiom> مورد هدف
beloved مورد علاقه
utilized مورد استفاده
collector's item مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
case دعوی مورد
cases مورد غلاف
noted مورد ملاحظه
cases دعوی مورد
fishy مورد تردید
dubious مورد شک مشکوک
usages مورد استفاده
usage مورد استفاده
undue بی جهت بی مورد
objcetionable مورد ایراد
to make observations [about] [on] نگریختن [در مورد] [به]
liable to prosecution مورد تعقیب
subject of hire مورد اجاره
under disccussion مورد بحث
unnecessary roughness خشونت بی مورد
sightly مورد نظر
special case مورد ویژه
myrtaceae تیره مورد
opportuneness مورد مناسب
to make observations [about] [on] اندیشیدن [در مورد] [به]
object of transaction مورد معامله
mytaceous از تیره مورد
myrtle berry مورد دانه
myrtle مورد سبز
involved مورد بحث
happy [about] <adj.> خشنود [در مورد]
case مورد غلاف
utilisation [British] مورد مصرف
entitlements مورد سزیدگی
utilization مورد مصرف
entitlements مورد استحقاق
entitlement مورد سزیدگی
savory مورد پسند
savoury مورد پسند
using مورد مصرف
usage مورد مصرف
entitlement مورد استحقاق
instance لحظه مورد
in no instance در هیچ مورد
in dispute مورد بحث
exploitation [utilization] مورد مصرف
conventional مورد قبول عامه
call on to the carpet <idiom> مورد مواخذه قرارگرفتن
impugns مورد اعتراض قراردادن
approve توافق در مورد چیزی
target audience افراد مورد نظر
draw fire <idiom> مورد هدف بودن
substrate جزء مورد عمل
draw fire <idiom> مورد انتقاد قرارگرفتن
impugning مورد اعتراض قراردادن
approving توافق در مورد چیزی
approves توافق در مورد چیزی
target price قیمت مورد نظر
impugned مورد اعتراض قراردادن
impugn مورد اعتراض قراردادن
sales expectations فروش مورد انتظار
shebang امر مورد علاقه
reserve requirements ذخائر مورد نیاز
referential مورد مراجعه ارجاعی
referent مورد مراجعه ارجاعی
scrutinised مورد مداقه قراردادن
scrutinises مورد مداقه قراردادن
scrutinising مورد مداقه قراردادن
scrutinize مورد مداقه قراردادن
scrutinized مورد مداقه قراردادن
scrutinizes مورد مداقه قراردادن
receptee افراد مورد پذیرش
special case مورد خاص یااستثنایی
scrutinizing مورد مداقه قراردادن
matter in hand موضوع مورد بحث
expectation value مقدار مورد توقع
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
target profit سود مورد نظر
expected value ارزش مورد انتظار
capital employed سرمایه مورد استفاده
to take into consideration مورد رسیدگی قراردادن
beatten zone منطقه مورد اصابت
lime requirement اهک مورد نیاز
to put to use مورد استفاده قراردادن
make for مورد حمله قراردادن
man of confidence شخص مورد اعتماد
inappositely بطور بیجایا بی مورد
man power تعداداشخاص مورد استفاده
unregarded مورد توجه قرارنگرفته
it is of frequent خیلی مورد دارد
intended saving پس انداز مورد انتظار
expected price قیمت مورد انتظار
expected frequency فراوانی مورد انتظار
floor space occupied فضای مورد نیاز
give evidence of گواهی دادن در مورد
desired effects اثرات مورد نظر
he won a high praise مورد ستایش بسیارواقع شد
hereon در این مورد در اینجا
i mentioned one case in p یک مورد بخصوص را ذکرکردم
contested area منطقه مورد نزاع
competitive goods کالاهای مورد رقابت
to be in d مورد ریشخندو استهزابودن
to admit of d مورد بحث بودن
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
objective point سمت مورد توجه
oppugn مورد بحث قراردادن
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
the matter in hand موضوع مورد بحث
persona grata شخص مورد قبول
polestar هادی مورد توجه
sub judice مورد مطالعه دادگاه
policy options انتخابهای مورد نظر
test town شهر مورد ازمایش
To take into consideration. To consider. مورد توجه قراردادن
agreement area سطح مورد قرارداد
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
neurasthenia سر درد و حساسیت بی مورد
esteemed فرد مورد احترام
availabe time زمان مورد قبول
as the case may be تاچه مورد باشد
article of roup اموال مورد حراج
object point سمت مورد توجه
anticipated profit سود مورد انتظار
anticipated price قیمت مورد انتظار
anticipated inflation تورم مورد انتظار
analyte ماده مورد تجزیه
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
pledging مال مورد وثیقه
pledges مال مورد وثیقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com