English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
black ant مورچه سیاه [حشره شناسی]
Other Matches
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
emmet مورچه
pismire مورچه
ants : مورچه
Formica مورچه
formic acid حامض مورچه
formic acid جوهر مورچه
slave ant مورچه کارگر
ant eater مورچه خوار
myrmecophagous مورچه خوار
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
ant مورچه [حشره شناسی]
pangolin مورچه خوارفلس دار
formyl اصل جوهر مورچه
anteaters اردوارک پرندهء مورچه خوار
The kids stamped on the ants . بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
anteater اردوارک پرندهء مورچه خوار
ant hill تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
giant panda مورچه خوار فلس دار هیمالیا
giant pandas مورچه خوار فلس دار هیمالیا
panda مورچه خوار فلس دار هیمالیا
pandas مورچه خوار فلس دار هیمالیا
ant hills تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
formicarm لانه مورچه لانه مور
formicary لانه مورچه لانه مور
sooty سیاه
sad coloured سیاه
blacker سیاه
dogwood سیاه ال
blacked سیاه
ebon سیاه
night black سیاه
marshes سیاه اب
marsh سیاه اب
pitch dark سیاه
bogs سیاه اب
pitchy سیاه
blacks سیاه
blackest سیاه
grimy سیاه
swamps سیاه اب
bog سیاه اب
jet-black سیاه سیاه
jetties سیاه
mossy سیاه اب
jetty سیاه
Negroes سیاه
swamping سیاه اب
Negro سیاه
swamp سیاه اب
black سیاه
glaucoma اب سیاه
quagmires سیاه اب
quagmire سیاه اب
swamped سیاه اب
black cap کلاه سیاه
liver جگر سیاه
blackcap کاکل سیاه
pitch-black خیلی سیاه
hohlraum جسم سیاه
blackbody جسم سیاه
blackamoor سیاه زنگی
pitch black خیلی سیاه
black wash رنگ سیاه
blackcock باقرقره سیاه نر
dark coloured سیاه رنگ
d.'s cow سوسک سیاه
crowberry سنگروی سیاه
saracen corn گندم سیاه
buck wheat گندم سیاه
Congo یکجورچای سیاه
chiaroscurist سیاه قلمکار
charbon سیاه زخم
black eyed سیاه چشم
french wheat گندم سیاه
colly سیاه کردن
bone black عاج سیاه
boldface حروف سیاه
darky سیاه زنگی
livers جگر سیاه
black shortness ترک سیاه
black light نور سیاه
black ash خاکستر سیاه
black level تراز سیاه
black letter حرف سیاه
black bile صفرای سیاه
black body جسم سیاه
black lead سرب سیاه
black gang غلام سیاه
black finish پوشش سیاه
black book کتاب سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black brittleness ترک سیاه
black anneal سیاه گداختن
black liqour شربت سیاه
blach hulled سیاه پوست
caraway زیره سیاه
black short شکستگی سیاه
black sheet ورق سیاه
black propaganda تبلیغات سیاه
achromatic سیاه و سفید
black powder باروت سیاه
aniline black سیاه انیلینی
begrime سیاه کردن
biotite میکای سیاه
black load سرب سیاه
bitumen macadam ماکادام سیاه
black list فهرست سیاه
black list لیست سیاه
black diamond الماس سیاه
doit پول سیاه
the black race نژاد سیاه
the black sea دریای سیاه
to black out سیاه کردن
to wear willow سیاه پوشیدن
viper's grass سفورجنه سیاه
wash drawing ابرنگ سیاه
water proofed mortar اهک سیاه
black and white سیاه و سفید
tamarack سیاه کاج
sycamine توت سیاه
robed in bleck سیاه پوش
robed in bleck سیاه پوشیده
sabled سیاه پوش
sadly dressed سیاه پوش
schorl کهربای سیاه
scoter مرغابی سیاه
sealing coat روکاری سیاه
substantia nigra جسم سیاه
black eye چشم سیاه
black eyes چشم سیاه
shame on you! <idiom> رویتان سیاه
black wool پشم سیاه
bottle-dungeon سیاه چال
donjon سیاه چال
jet-black سیاه شبقی
pissed سیاه مست
sozzled سیاه مست
stoned سیاه مست
zonked سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken. رو سیاه شدم
black coffee قهوه سیاه
red cent پول سیاه
quercitron بلوط سیاه
kibitka سیاه چادرنمدی
lampblack سیاه یکدست
mammy دده سیاه
melanic سیاه پوست
melanite لعل سیاه
melanotic سیاه پوست
melanuria پیشاب سیاه
negress زن سیاه پوست
iron mould سیاه کردن
in mourning کثیف سیاه
eriochrome black سیاه اریوکروم
ethiope سیاه پوست
ethiopian سیاه پوست
ethiops مهجون سیاه
fuel oil نفت سیاه
heathbird باقرقره سیاه
humus سیاه خاک
in mourning سیاه پوش
negrillo کوتوله سیاه
negro slave غلام سیاه
nigritian سیاه افریقایی
oubliette سیاه چال
pertussis سیاه سرفه
pertussus سیاه سرفه
piper nigrum فلفل سیاه
platinum black پلاتین سیاه
plumbaginous مانندسرب سیاه
plumbago سرب سیاه
nigrify سیاه کردن
nigrescent سیاه شونده
negrophil سیاه دوست
negrophilism سیاه دوستی
niellist سیاه قلم
niello سیاه قلم
niello مینای سیاه
nigella seed سیاه دانه
nigella seed زیر سیاه
nigrescence سیاه شدگی
dunggeon سیاه چال
black and blue کبود و سیاه
crap گندم سیاه
blackberries توت سیاه
etches سیاه قلم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com