Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
retro rocket
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
Other Matches
rocket ship
موشک یا پرتابه فضا پیما
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
reverses
حرکت در جهت مخالف
reversed
حرکت در جهت مخالف
reverse
حرکت در جهت مخالف
reversing
حرکت در جهت مخالف
retrothrust
تراست در جهت مخالف حرکت
zero length launching
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
counterclockwise
درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
sea skimmer
موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
pull
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilry
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
antisocial
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
measurer
پیما
pelvimeter
لگن پیما
trudger
راه پیما
viameter
راه پیما
land measurer
زمین پیما
planimeter
رویه پیما
craniometer
جمجمه پیما
cragsman
کوه پیما
spacecraft
فضا پیما
leadsman
ژرف پیما
router
راه پیما
walk
راه پیما
stereometer
حجم پیما
oceangoing
اقیانوس پیما
seagoing
دریا پیما
space vehicle
فضا پیما
micrometer
ریز پیما
marcher
راه پیما
mountaineers
کوه پیما
plumb
:ژرف پیما
mountaineer
کوه پیما
dendrometer
درخت پیما
stereometer
گنج پیما
intercontinental
قاره پیما
seafarers
بحر پیما
viameter
مسافت پیما
walks
راه پیما
goniometer
گوشه پیما
gradiometer
شیب پیما
gradometer
شیب پیما
surveyor
زمین پیما
surveyors
زمین پیما
hypsometer
ارتفاع پیما
walked
راه پیما
seafarer
بحر پیما
trochometer
راه پیما
trochometer
مسافت پیما
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
plummeting
ژرف پیما سرازیرشدن
ocean convoy
کاروان اقیانوس پیما
plummets
ژرف پیما سرازیرشدن
plummeted
ژرف پیما سرازیرشدن
plummet
ژرف پیما سرازیرشدن
ocean vessel
کشتی اقیانوس پیما
transoceanic
در سراسراقیانوس اقیانوس پیما
callipers
پرگار قطر پیما
measuring worm
گرم زمین پیما
geometer
کرم زمین پیما
laker
کشتی دریاچه پیما
planimeter
سطح پیما پهنه سنج
intercontinental
بین قارهای قاره پیما
him who
انرا که
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
had searched
انرا می یافتید
i saw it
انرا دیدم
neither i or he sees it
نه من انرا می بینم نه او
i am out of p with it
دیگرحوصله انرا ندارم
lowlander
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i had it signed
انرا به امضاء رساندم
he sold the good ones
خوبهای انرا فروخت
i can make nothing of it
هیچ انرا نمیفهم
i do not have the courage
جرات انرا ندارم
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
send it by post
با پست انرا بفرستید
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
give it a twist
انرا پیچ بدهید
give it a rinse
انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake
انرا تکان دهید
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
we made heavy weather of it
انرا خیلی سخت دیدیم
i cannot a to buy that
استطاعت خرید انرا ندارم
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
you have perhaps seen it
شاید انرا دیده باشید
shearling
گوسفندی که یک بار پشم انرا
i am out of p with it
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i kind of liked it
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
it mokes it yet easier
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
it is past reclaim
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
you have perhaps seen it
ممکن است انرا دیده باشید
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
it will not bear repeating
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rackets
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vanishing cream
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
money spinner
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
antimissile missile
موشک ضد موشک
rocketed
موشک
ballistic missile
موشک
rocket
موشک
ballistic missiles
موشک
missile
موشک
rockets
موشک
missiles
موشک
rocketing
موشک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com