English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
Other Matches
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
rubinstein variation واریاسیون روبنشتاین دربازی چهار اسب در دفاع فرانسوی دردفاع نیمزو هندی و دردفاع تاراش
defensive منطقه دفاع
drop off دفاع بیرون از منطقه خود
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
stymies توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymie توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymied توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymieing توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
in self defence برای دفاع
back checker بازگشته برای دفاع
cheats موضعگیری برای دفاع
cheat موضعگیری برای دفاع
cheated موضعگیری برای دفاع
in defence of somebody [something] برای دفاع از کسی [چیزی]
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
on guard اماده برای دفاع باشید
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
box defence تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
flying ban [in an area] قدغن پرواز [برای منطقه ای]
ban from flying قدغن پرواز [برای منطقه ای]
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
woodlot منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
play club دربازی گلف چوگان
To dodge . To duck. جاخالی دادن (دربازی )
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
handicaps امتیاز به طرف ضعیف دربازی
handicap امتیاز به طرف ضعیف دربازی
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
chip مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
chips مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
diver's flag پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
crosse چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
fieldsman کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
gamester بازیکن
spielers بازیکن ها
gamers بازیکن ها
player بازیکن
players بازیکن ها
gamer بازیکن
player بازیکن
spieler بازیکن
gamesters بازیکن ها
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
halfback بازیکن میانه
halfback میان بازیکن
linksman گلف بازیکن
linemen بازیکن خط جلو
lineman بازیکن خط جلو
cf بازیکن مرکز
quiot حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
seeded بازیکن سابقه دار
player هنرپیشه بازیکن ورزشی
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
jack pot دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
reflight پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
quarterbacks بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
quarterback بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
singleton ورقی که در دست بازیکن نظیری ندارد
shortstop موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
fielder بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
losing game بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
one on one دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense دفاع وزارت دفاع
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
spots موضع
locality موضع
lodgment or lodge موضع
lodgment موضع
locations موضع
site موضع
sited موضع
sites موضع
position موضع
attack position موضع تک
emplacement موضع
localities موضع
spot موضع
positioned موضع
location موضع
inposition به موضع رفتن
emplacement موضع گرفتن
turnabout تغییر موضع
turnabouts تغییر موضع
firing position موضع تیر
secondary position موضع فرعی
occupation of position اشغال موضع
inposition مستقر در موضع
lodgement موضع گیری
block house موضع مستحکم
blocking position موضع سد کننده
assumed position موضع فرضی
covered position موضع پوشیده
secondary position موضع یدکی
alternate position موضع فرعی
alternate position موضع یدکی
defense position موضع دفاعی
defense position موضع پدافندی
active site موضع فعال
delay position موضع تاخیری
deployment موضع صف ارایی
lodgment موضع گیری
supplemental موضع تکمیلی
localization موضع یابی
battle position موضع نبرد
displacement تغییر موضع
primary position موضع اصلی
primary position موضع ابتدایی
rendezvous area موضع انتظار
supplementary position موضع تکمیلی
the seat of pain موضع درد
supplementary position موضع یدکی
spots لکه موضع
spot لکه موضع
punch position موضع منگنه
positioned وضعیت موضع
selection of position انتخاب موضع
position وضعیت موضع
locality موضع مکان
localities موضع مکان
stand مکث موضع
key position موضع حساس و مهم
switch position موضع رابط دفاعی
confirmed location موضع تایید شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com