English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
defense position موضع دفاعی
Search result with all words
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
switch position موضع رابط دفاعی
switch position موضع دفاعی بینابین
Other Matches
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
defensive دفاعی
vindicative دفاعی
apologetic دفاعی
defensive line خط دفاعی
backfield خط دفاعی
locality موضع
position موضع
site موضع
localities موضع
emplacement موضع
positioned موضع
spots موضع
location موضع
locations موضع
sites موضع
sited موضع
lodgment or lodge موضع
spot موضع
lodgment موضع
attack position موضع تک
defensively حالت دفاعی
defensive league اتحادیه دفاعی
defense base پایگاه دفاعی
defensive league اتحاد دفاعی
defensive war جنگ دفاعی
defensive fire اتش دفاعی
rejoinders پاسخ دفاعی
five man line خط دفاعی 5 نفره
mixer نوعی خط دفاعی
preventive war نبرد دفاعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
defense information اطلاعات دفاعی
odd front خط دفاعی 4 نفره
rejoinder پاسخ دفاعی
mixers نوعی خط دفاعی
agger پشته ی دفاعی
blue line خط دفاعی هاکی
covers بازی دفاعی
coverings بازی دفاعی
cover بازی دفاعی
zone منطقه دفاعی
backcourt نیمه دفاعی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
zones منطقه دفاعی
stack the defence ارایش دفاعی
secondary position موضع فرعی
block house موضع مستحکم
defense position موضع پدافندی
deployment موضع صف ارایی
active site موضع فعال
alternate position موضع یدکی
battle position موضع نبرد
blocking position موضع سد کننده
alternate position موضع فرعی
secondary position موضع یدکی
supplemental موضع تکمیلی
assumed position موضع فرضی
covered position موضع پوشیده
lodgment موضع گیری
position وضعیت موضع
stand مکث موضع
locality موضع مکان
localities موضع مکان
punch position موضع منگنه
rendezvous area موضع انتظار
selection of position انتخاب موضع
supplementary position موضع تکمیلی
supplementary position موضع یدکی
the seat of pain موضع درد
spots لکه موضع
spot لکه موضع
turnabout تغییر موضع
turnabouts تغییر موضع
positioned وضعیت موضع
primary position موضع اصلی
occupation of position اشغال موضع
emplacement موضع گرفتن
inposition مستقر در موضع
inposition به موضع رفتن
primary position موضع ابتدایی
delay position موضع تاخیری
localization موضع یابی
displacement تغییر موضع
lodgement موضع گیری
firing position موضع تیر
defensiveness حالت دفاعی داشتن
defensive player شطرنج باز دفاعی
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
defensive wrestler کشتی گیر دفاعی
bump and go نوعی مانور دفاعی
bump and run نوعی مانور دفاعی
protective cover جان پناه دفاعی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
decompensation فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
cross block سد کردن خط دفاعی از کنار
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
guards حالت دفاعی شمشیرباز
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
rejoined پاسخ دفاعی دادن
rejoining پاسخ دفاعی دادن
rejoin پاسخ دفاعی دادن
sandbags ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
sandbagged ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
sandbag ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
guard حالت دفاعی شمشیرباز
presses تاکتیک دفاعی فشرده
apologists نویسندهء رسالهء دفاعی
back judge داور در محوطه دفاعی
pale حصار دفاعی دفاع
press تاکتیک دفاعی فشرده
rejoins پاسخ دفاعی دادن
palest حصار دفاعی دفاع
apologist نویسندهء رسالهء دفاعی
paler حصار دفاعی دفاع
key position موضع حساس و مهم
post محل ماموریت موضع
post- محل ماموریت موضع
posts محل ماموریت موضع
posted محل ماموریت موضع
occupation of position اشغال موضع کردن
supplementary موضع تکمیلی اضافی
confirmed location موضع تایید شده
localization of function موضع یابی کارکرد
corralled دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
special pleader متخصص تهیه لوایح دفاعی
parries حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parried حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parry حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
preselect پیش بینی موضع کردن
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
chevaux de fries [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
defenceman مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
special pleading علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
declare پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
declares پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
plea in abatement دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com