Dictiornary-Farsi | موضوع تهاجم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fair game <idiom>	موضوع تهاجم


Other Matches

queues	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access	فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread	این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings	شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring	شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition	موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
assaulted	تهاجم
incursion	تهاجم
inruption	تهاجم
tailback	بک تهاجم
inburst	تهاجم
irruption	تهاجم
tailbacks	بک تهاجم
inroad	تهاجم
assault	تهاجم
assaults	تهاجم
incursions	تهاجم
invasion	تهاجم
invasions	تهاجم
offense	تهاجم
reversed	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
incursive	تهاجم کننده
aggro	تعدی و تهاجم
inbreak	تهاجم تاراج
offensively	ازراه تهاجم
invasions	تاراج تهاجم
invasion	تهاجم استیلا
invasions	تهاجم استیلا
invasion	تاراج تهاجم
agression	تجاوز تهاجم
foray	تهاجم تاراج
forays	تهاجم تاراج
offense,etc	تهاجم زیان
offensiveness	حالت تهاجم یا حمله
forays	تهاجم کردن بیغما بردن
offensive	تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensives	تهاجم تهاجمی حمله عمومی
foray	تهاجم کردن بیغما بردن
circulars	فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular	فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
lock forward	هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
strong safety	مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
invades	تهاجم کردن حمله کردن بر
invaded	تهاجم کردن حمله کردن بر
invade	تهاجم کردن حمله کردن بر
invading	تهاجم کردن حمله کردن بر
themes	موضوع
issues	موضوع
questions	موضوع
text	موضوع
questioned	موضوع
question	موضوع
subject	موضوع
topic	موضوع
point	موضوع
texts	موضوع
plotless	بی موضوع
issue	موضوع
head	موضوع
theme	موضوع
themes	موضوع ها
matter	موضوع
issued	موضوع
motif	موضوع
subject [topic]	موضوع
mattered	موضوع
objecting	موضوع
matters	موضوع
objects	موضوع
criteria	موضوع
propositioned	موضوع
propositioning	موضوع
objected	موضوع
topic	موضوع
topics	موضوع
direct objects	موضوع
mattering	موضوع
indirect objects	موضوع
object	موضوع
propositions	موضوع
subjects	موضوع
subjects	موضوع ها
proposition	موضوع
subjecting	موضوع
subjected	موضوع
topics	موضوع ها
motifs	موضوع
afair	موضوع
lemma	مقدمه موضوع
recitations	تعریف موضوع
not to the point	خارج از موضوع
affaire d'honneur	موضوع شرافتی
in question	موضوع بحث
subjected	شیی موضوع
in contestation	موضوع بحث
subject	شیی موضوع
subject	رعایا موضوع
not to point	بیرون از موضوع
monomaniac	دیوانه یک موضوع
subjected	رعایا موضوع
subjecting	شیی موضوع
side issues	موضوع فرعی
out of question	خارج از موضوع
recitation	تعریف موضوع
subjects	رعایا موضوع
objective complement	مکمل موضوع
off the track	از موضوع پرت
it is a question of money	موضوع بسته به
subjects	شیی موضوع
matter on hand	موضوع بحث
beside the question	خارج از موضوع
side issue	موضوع فرعی
subjecting	رعایا موضوع
at issue	موضوع بحث
problems	معما موضوع
neither here nor there <idiom>	بیربط به موضوع
postulates	اصل موضوع
postulated	اصل موضوع
postulate	اصل موضوع
a horse of another colour [different colour]	موضوع علیحده
postulating	اصل موضوع
businesses	موضوع تجارت
business	موضوع تجارت
decades	ده موضوع یا رویداد
decade	ده موضوع یا رویداد
What gives?	موضوع چه است؟
What is happening?	موضوع چه است؟
What's on?	موضوع چه است؟
What's behind all this?	موضوع چه است؟
objects	موضوع منظره
objecting	موضوع منظره
objected	موضوع منظره
object	موضوع منظره
indirect objects	موضوع منظره
direct objects	موضوع منظره
What's up?	موضوع چه است؟
What's wrong?	موضوع چه است؟
What's going on?	موضوع چه است؟
What is the matter?	موضوع چه است؟
What's cooking?	موضوع چه است؟
What's the matter?	موضوع چیه؟
grievance	موضوع شکایت
problem	معما موضوع
res ipsa loquitur	موضوع گویاست
subject matter	موضوع اصلی
issue	موضوع شماره
issue	موضوع دعوی
issued	موضوع شماره
issued	موضوع دعوی
issues	موضوع شماره
issues	موضوع دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
subject matter	مطلب موضوع
irrelevant	خارج از موضوع
subject and predicate	موضوع و محمول
subduce	موضوع کردن
sign position	موضوع علامت
sides of the question	اطراف موضوع
side show	موضوع فرعی
universe of discourse	موضوع بحث
privity	موضوع محرمانه
cases	موضوع حالت
case	موضوع حالت
What is it all about ?	موضوع چیست ؟
i a with you on that matter	من در ان موضوع با شماموافق هستم
it is a question of money	موضوع پول است
at stake	نامعلوم موضوع بحث
stick to the point	از موضوع خارج نشوید
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .	ربطی به موضوع ندارد
name of the game <idiom>	قسمت اصلی یک موضوع
It deals with ...	موضوع در باره ... است.
question in dispute	موضوع متنازع فیه
reagent	موضوع ازمایش روانی
permit goods coveredby	کالای موضوع پروانه
remind me ofit	ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
lowdown <idiom>	لپ مطلب ،حقیقت موضوع
red herring <idiom>	از موضوع اصلی دورکردن
dawn on <idiom>	روشن شدن (موضوع)
It dawned on me.	بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
the matter is perplexed	موضوع درهم است
matter in hand	موضوع مورد بحث
the tax in question	مالیات موضوع بحث
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).	موضوع بحث وصحبت ما
thematic apperception test	ازمون اندریافت موضوع
topicality	موضوع موردبحث روز
donnee	موضوع داستان یا درام
the matter in hand	موضوع مورد بحث
that is not the question	موضوع این نیست
object of worship	موضوع پرستش یاستایش
deviate from the main subject	از موضوع خارج شدن
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
embroglio	گیر موضوع غامض
contested area	منطقه موضوع اختلاف
The contrary was proved.	عکس موضوع ثابت شد