Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
bound to go	موفف به رفتن
Other Matches
obligated	موفف
bound	موفف
task work	کار موفف
bind	موفف کردن
binds	موفف کردن
salaried director	مدیر موفف
bound	موفف کران
iam bound to do that	من موفف به انجام ان کارهستم
gurantee period	مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
to hang back	پس رفتن
filched	کش رفتن
filches	کش رفتن
putters	ور رفتن
puttering	ور رفتن
retrograde	پس رفتن
puttered	ور رفتن
putter	ور رفتن
filching	کش رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
admit	رفتن
filch	کش رفتن
to pair off	رفتن
going	رفتن
regressed	پس رفتن
departure	رفتن
shrink	اب رفتن
hedges	در رفتن
hedged	در رفتن
hedge	در رفتن
shrinking	اب رفتن
shrinks	اب رفتن
snip	کش رفتن
snipped	کش رفتن
snipping	کش رفتن
abstracts	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
abstract	کش رفتن
to make ones getaway	در رفتن
snook	کش رفتن
retire	پس رفتن
niggles	ور رفتن
retires	پس رفتن
departures	رفتن
twiddling	ور رفتن
regress	پس رفتن
admitting	رفتن
admits	رفتن
to foot it	رفتن
to fly off	در رفتن
to go back ward	پس رفتن
to go backward	پس رفتن
swipe	کش رفتن
to flow over	سر رفتن
regresses	پس رفتن
regressing	پس رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
twiddled	ور رفتن
to get away	رفتن
twiddle	ور رفتن
sinks	ته رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddle	ور رفتن
sink	ته رفتن
to get over	رفتن از
swiped	کش رفتن
swiping	کش رفتن
twiddles	ور رفتن
retracts	تو رفتن
retracting	تو رفتن
retracted	تو رفتن
retract	تو رفتن
to go to mess	رفتن
to boil over	سر رفتن
gang	رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
go	رفتن
goes	رفتن
to fall short	کم رفتن
to go bang	در رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall away	رفتن
to do out of	کش رفتن
to do a guy	در رفتن
gangs	رفتن
pilfers	کش رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
pilfered	کش رفتن
to take to ones heels	در رفتن
short-changing	کش رفتن
crawl	رفتن
short-changes	کش رفتن
mog	رفتن
to peter out	پس رفتن
hang around	ور رفتن
receding	پس رفتن
crawled	رفتن
pilfering	کش رفتن
snitch	کش رفتن
snitched	کش رفتن
jauk	ور رفتن
crawls	رفتن
snitches	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
nim	کش رفتن
snitching	کش رفتن
recede	پس رفتن
short-changed	کش رفتن
receded	پس رفتن
recedes	پس رفتن
betake	رفتن
go off	در رفتن
niggle	ور رفتن
fribble	ور رفتن
bleneh	پس رفتن
make off	در رفتن
to run off	در رفتن
pullback	پس رفتن
break loose	در رفتن
glom on to	کش رفتن
niggled	ور رفتن
to sleep fast	رفتن
to skirt along the coast	رفتن
pilfer	کش رفتن
to break loose	در رفتن
go over	به ان سو رفتن
short-change	کش رفتن
To go	رفتن
aspires	بالا رفتن
nosedive	شیرجه رفتن
nosedived	شیرجه رفتن
escalates	از دست رفتن
wade	بسختی رفتن
goofs	ازکارطفره رفتن
aspired	بالا رفتن
to go off	بیرون رفتن
aspiring	بالا رفتن
goof	ازکارطفره رفتن
goofed	ازکارطفره رفتن
to go forward	پیش رفتن
to go forth	پیش رفتن
goofing	ازکارطفره رفتن
doffs	طفره رفتن
traipse	راه رفتن
to have the legs of	تندتر رفتن از
escalating	از دست رفتن
to go off	بخواب رفتن
to go down	پایین رفتن
doffed	طفره رفتن
doff	طفره رفتن
nightclubs	کاباره رفتن
consume	تحلیل رفتن
consumed	تحلیل رفتن
consumes	تحلیل رفتن
nightclub	کاباره رفتن
slid	بتدریج رفتن
slid	اهسته رفتن
nosedives	شیرجه رفتن
nosediving	شیرجه رفتن
play-act	تو بازی رفتن
play-acted	تو بازی رفتن
aspire	بالا رفتن
traipses	راه رفتن
traipsed	راه رفتن
outraged	ازجا در رفتن
doffing	طفره رفتن
traipsing	راه رفتن
to go a hunting	شکار رفتن
to go	با دسته رفتن
to give way	پس رفتن فرورفتن
outrage	ازجا در رفتن
outrages	ازجا در رفتن
outraging	ازجا در رفتن
Mt	بالا رفتن
Mts	بالا رفتن
taxies	باتاکسی رفتن
hotfoot	سراسیمه رفتن
to roll on	اسان رفتن
teeters	پس وپیش رفتن
to plunge he first	شیرجه رفتن
to pass on	پیش رفتن
to sink in the scale	پایین رفتن
to slip off or away	نادیده رفتن
to sweep past	اسان رفتن
to take french	بی خداحافظی رفتن
to take french	بی بدردو رفتن
to pass off	ازمیان رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com