Dictiornary-Farsi | موی شرمگاه ناحیه زهار یا عانه شرمگاه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
pubes	موی شرمگاه ناحیه زهار یا عانه شرمگاه


Other Matches

privy parts	شرمگاه
pudendum	شرمگاه
the privates	شرمگاه
private parts	شرمگاه
the secret parts	شرمگاه
os pubis	استخوان شرمگاه
pubis	استخوان شرمگاه
pudendal	وابسته به عورت یا شرمگاه
pudic	وابسته به عورت یا شرمگاه
pubis	عظم عانه
os pubis	عظم عانه
pubes	زهار
pediculus pubis	شپش زهار
crab louse	شپش زهار
pubes	موی زهار
pubic hair	موی زهار
pubescence	رویش مو درپشت زهار
blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
district	ناحیه
sectors	ناحیه
sector	ناحیه
sympatric	هم ناحیه
demesne	ناحیه
proclimax	ناحیه
reaching	ناحیه
reaches	ناحیه
reached	ناحیه
reach	ناحیه
districts	ناحیه
situs	ناحیه
ranges	ناحیه
ranged	ناحیه
range	ناحیه
subregion	ناحیه
output area	ناحیه
zones	ناحیه
partitions	ناحیه
regional <adj.>	ناحیه ای
regions	ناحیه
realms	ناحیه
realm	ناحیه
shires	ناحیه
zone	ناحیه
area	ناحیه
areas	ناحیه
region	ناحیه
shire	ناحیه
wards	ناحیه
ward	ناحیه
local <adj.>	ناحیه ای
partition	ناحیه
buffer area	ناحیه میانگیر
region	ناحیه نظامی
climatic region	ناحیه اقلیمی
arid area	ناحیه خشک
common area	ناحیه مشترک
commutation zone	ناحیه کموتاسیون
broca's area	ناحیه بروکا
region	ناحیه عملیات
magnetic domain	ناحیه مغناطیسی
area search	جستجوی ناحیه
baffle area	ناحیه کور
regions	ناحیه فضا
regions	ناحیه نظامی
regions	ناحیه عملیات
active area	ناحیه فعال
audio range	ناحیه صوتی
boom swing	ناحیه لرزش
critical area	ناحیه بحرانی
critical region	ناحیه بحرانی
frequency region	ناحیه فرکانس
naval district	ناحیه دریایی
geiger muller region o. plateau	ناحیه قطع
genital zone	ناحیه تناسلی
gold field	ناحیه زرخیز
goldfield	ناحیه زرخیز
heat affected zone	ناحیه پیوند
motor area	ناحیه حرکتی
measuring range	ناحیه ی سنجش
littoral	ناحیه ساحلی
intermediate zone	ناحیه ی میانی
hypnogenic zone	ناحیه خواب زا
indifference zone	ناحیه خنثی
oral zone	ناحیه دهانی
forbidden zone	ناحیه ممنوع
critical region	ناحیه شاخص
dead space	ناحیه کور
region	ناحیه فضا
depletion area	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
slums	ناحیه فقیرنشین
overflow area	ناحیه سرریز
edge zone	ناحیه لبه
output area	ناحیه خروجی
slum	ناحیه فقیرنشین
range of adjustment	ناحیه تنظیم
fixed area	ناحیه ثابت
input area	ناحیه ورودی
part	سهم ناحیه
sector	خط کش ریاضی ناحیه
districts	ناحیه نظامی
telephone area	ناحیه اتصال
suppressor area	ناحیه بازدارنده
storage area	ناحیه انبارش
territorialization	ایجاد ناحیه
soft spot	ناحیه نشست
skid row	ناحیه پست
silva	ناحیه جنگلی
Sept	ناحیه محصو
district	ناحیه نظامی
zone	منطقه ناحیه
zone of contact	ناحیه تماس
work area	ناحیه کاری
wernicke's area	ناحیه ورنیکه
touch spot	ناحیه بساوشی
the abdominal region	ناحیه شکم
sectors	خط کش ریاضی ناحیه
zones	منطقه ناحیه
two phase region	ناحیه دو فازی
sector commander	فرمانده ناحیه
sciatic	ناحیه چاربند
Equator	ناحیه استوایی
radius of action	ناحیه رانندگی
erogenous zone	ناحیه شهوتزا
range of storke	ناحیه ضربه
range of variation	ناحیه تغییر
lumbar	ناحیه کمر
range of variation	ناحیه انحراف
recording eara	ناحیه ضبط
residential area	ناحیه مسکونی
scan area	ناحیه پیمایش
regionalism	ناحیه گرایی
erogenous zones	ناحیه شهوتزا
pyramidal area	ناحیه هرمی
terrain	زمین ناحیه
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
coagulation	تجمع مواد در یک ناحیه
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
tertiary projection area	ناحیه فرافکنی سوم
local area network	شبکه ناحیه محلی
zonule	منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods <idiom>	ناحیه یا قسمتی از کشور
long wave range	ناحیه موج بلند
naval district	ناحیه عملیات دریایی
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
shielding region	ناحیه حفافت کننده
poplitaeal	مربوط به ناحیه رکبی
pierian	وابسته به ناحیه پیریا
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
rimland	حومه ناحیه مرکزی
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
space charge	ناحیه بار فضا
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
popliteal	مربوط به ناحیه رکبی
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
wing	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
papa	پاپ کشیش ناحیه
papas	پاپ کشیش ناحیه
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
coal field	ناحیه زغال خیز
common storage area	ناحیه اشتراکی انباره
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
drilling range	ناحیه مته کاری
executive area	ناحیه هماهنگ ساز
domain	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
domains	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
climates	ناحیه اوضاع جوی
winging	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
zone	ناحیه دسته بندی
zones	ناحیه دسته بندی
pale	ناحیه محصور قلمروحدود
paler	ناحیه محصور قلمروحدود
palest	ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield	ناحیه ذغال خیز
coalfields	ناحیه ذغال خیز
catchment area	ناحیه تحت پوشش
catchment areas	ناحیه تحت پوشش
climate	ناحیه اوضاع جوی
fingerprint region	ناحیه اثر انگشتی
forbidden energy zone	ناحیه انرژی ممنوع
high frequency range	ناحیه ی فرکانس بالا
delinquency area	ناحیه بزه خیز
heating zone	منطقه یا ناحیه حرارتی
geiger muller region o. plateau	ناحیه گایگر مولر
hot temperature zone	ناحیه بسیار گرم
exurb	ناحیه یا منطقهء خارج شهری
hyperaesthesia	حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
weaknesses	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
sector commander	فرمانده ناحیه پدافند هوایی
ward heeler	کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی