Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
Other Matches
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
burners
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
Ultimedia
موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
afterburning
عملیات بعد از احتراق سوخت
fuelling
سوخت موتور
fuels
سوخت موتور
fuel
سوخت موتور
fueled
سوخت موتور
fuelled
سوخت موتور
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
diesel fuel oil filter
صافی سوخت موتور دیزل
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
jet a
سوخت موتور توربینی که دردمای 04 درجه منجمدمیشود
bi fuel
موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
gasoline
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
turbofan
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
into plane service
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
best power mixture
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
brake specific fuel consumption
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
state chicken
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
PIA
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
mismatch
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
drives
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drive
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
personal
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
allocations
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
allocation
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
brouter
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
valve gear
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
burner frame
سوخت
stoker
سوخت
dissimilation
سوخت
combustion
سوخت
fuels
سوخت
fuel
سوخت
catabolism
سوخت
firing
سوخت
fuelled
سوخت
fueled
سوخت
power fuel
سوخت
gasoline
سوخت
fuelling
سوخت
propellants
سوخت
propellant
سوخت
internal combustion engines
موتور احتراق داخلی
ignition system
سیستم احتراق موتور
internal combustion engine
موتور احتراق داخلی
order of fire
ترتیب احتراق موتور
teleprinter
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
jet
سوخت پاش
metabolical
سوخت وسازی
atomizers
سوخت پاش
jets
سوخت پاش
atomisers
سوخت پاش
motor fule
سوخت موتوری
fueling
سوخت گیری
tankers
مخزن سوخت
tanker
مخزن سوخت
thickened fuel
سوخت جامد
fuelling
سوخت دادن
fossil fuels
سوخت سنگوارهای
jetted
سوخت پاش
metabolism
سوخت و ساز
feeders
سوخت رسان
metabolism
سوخت وساز
stoke
سوخت ریختن در
stoked
سوخت ریختن در
chemical fuel
سوخت شیمیایی
aviation fuel
سوخت هواپیما
stoking
سوخت ریختن در
ion burn
یون سوخت
octane
سوخت ماشینی
colloidal propeller
سوخت کلوئیدی
feeder
سوخت رسان
metabolisms
سوخت وساز
metabolisms
سوخت و ساز
avgas
سوخت طیاره
jetting
سوخت پاش
refuelling
سوخت گیری
domestic fuel
سوخت خانگی
fuels
سوخت دادن
bulk petroleum
سوخت مخزنی
stokes
سوخت ریختن در
oil firing
سوخت روغنی
liquid propellant
سوخت مایع
liquid fuel
سوخت مایع
stoker
سوخت انداز
carburator
سوخت رسان
fossil fuel
سوخت سنگوارهای
it excited my pity
دلم سوخت
fuel tank
مخزن سوخت
tank
ماشین سوخت
refuels
سوخت گیری
fuel meter
سوخت سنج
fule injection
تزریق سوخت
fuel manifold
چندراهی سوخت
solid propellant
سوخت جامد
fuel
سوخت دادن
refuel
سوخت گیری
atomisers
سوخت افشان
firemen
سوخت گیر
The house burned down .
خانه سوخت
fuel consumption
مصرف سوخت
raw fuel
سوخت خام
fuel storage
انبار سوخت
fuel tap
شیر سوخت
choke
دریچه سوخت
choked
دریچه سوخت
fule pump
پمپ سوخت
fire teazer
سوخت انداز
chokes
دریچه سوخت
fuel pump
پمپ سوخت
firer
سوخت انداز
fuel air pump
بوستر سوخت
fuel injection
سوخت رسانی
fule pump
تلمبه سوخت
rocket fuel
سوخت موشک
burner
سوخت پاش
fuelled
سوخت دادن
solid fuel
سوخت جامد
fuel gas
سوخت گازی
fireman
سوخت گیر
atomizers
سوخت افشان
fuel engineering
مهندسی سوخت
rocket fuel
سوخت راکت
atomizer
سوخت پاش
fuel filter
صافی سوخت
gas fuel
سوخت گازی
atomizer
سوخت افشان
refueled
سوخت گیری
firemen
سوخت انداز
fuel grade
درجه سوخت
fireman
سوخت انداز
fuel economy
اقتصاد سوخت
feed tank
مخزن سوخت
burners
سوخت پاش
metabolic
سوخت و سازی
fueled
سوخت دادن
refueling
سوخت گیری
refuelled
سوخت گیری
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
timing
تنظیم زمان احتراق موتور
graphics
کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
fuel injection system
سیستم تزریق سوخت
firing
عمل سوخت دادن
refuel
سوخت گیری کردن
overfeed
زیاد سوخت رساندن به
fuel oil mixture
مخلوط روغن و سوخت
peptized fuel
سوخت تغلیظ شده
fuel supply line
لوله سوخت رسانی
fuel supply pump
پمپ سوخت رسانی
breeder rocket
راکت سوخت ساز
air/fuel ratio
نسبت هوا به سوخت
refuelling
تجدید سوخت کردن
refuel
تجدید سوخت کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
refueled
سوخت گیری کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
to mend the fire
سوخت به اتش رساندن
refueling
سوخت گیری کردن
thickened fuel
سوخت تغلیظ شده
baf
ضریب تعدیل سوخت
metabolic reaction
واکنش سوخت و سازی
refuelled
تجدید سوخت کردن
What can't be cured must be endured.
<idiom>
باید سوخت و ساخت.
natural gas firing
سوخت گاز طبیعی
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com